اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

اعتراف

بسم الله الرحمن الرحیم

اعتراف به صحت حدیث غدیر

ترمذی از أبو طفیل


أبی سریحه و یا زید بن أرقم (تردید از شعبه است) از رسول خدا نقل کرده‌اند که آن حضرت فرمود : «هرکس من مولای او هستم ، پس علی مولای او است» .این حدیث حسن و صحیح است ، شعبه این روایت را از میمون بن عبد الله از زید بن أرقم از رسول خدا صلی الله علیه واله نقل کرده است . أبو سریحه همان حذیفة بن أسید غفاری صحابی رسول خدا است .الترمذی ، محمد بن عیسى أبو عیسى السلمی (متوفای279هـ) ، سنن الترمذی ، ج 5 ، ص 633 ، ح3713 ، بَاب مَنَاقِبِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : أحمد محمد شاکر وآخرون ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت .

محمد ناصر البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :

أخرجه الترمذی و قال : «حدیث حسن صحیح» .قلت : وإسناده صحیح على شرط الشیخین .

ترمذی آن را نقل کرده و گفته است که این روایت حسن و صحیح است و من می‌گویم که سند آن با شرائطی که بخاری و مسلم برای صحت روایت قائل هستند ، صحیح است .الألبانی ، محمد ناصر ، سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج4 ، ص331ـ 332 ، ناشر : مکتبة المعارف ـ الریاض .


ابن ماجه قزوینی از سعد بن أبی وقاص

عبد الرحمن ، معروف به ابن سابط ، از سعد بن ابى وقّاص نقل کرده است که در یکى از سال‌هاى حج که معاویة به مکّه رفته بود ، سعد بن ابى وقّاص به ملاقات او رفت . در این هنگام ، حاضران براى خوشحال کردن ، معاویه ، از حضرت على علیه السّلام بدگویی مىکردند .

سعد ، از شنیدن نکوهش آنان ، خشمناک شد و گفت : چنین سخنان نابجا و نابخردانه را درباره بزرگوارى مىگوئید که خود از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم فرمود :

«من کنت مولاه فعلىّ مولاه» .

و شنیدم خطاب به حضرت على علیه السّلام، مىفرمود:

«انت منّى بمنزلة هارون من موسى الّا أنّه لا نبىّ بعدى»

و شنیدم که فرمود:«لاعطینّ الرّایة رجلا یحبّ اللّه و رسوله ؛ همانا پرچم جنگ را به مردى مىسپارم که خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را دوست مىدارد.

ابن ماجه القزوینی ، محمد بن یزید (متوفای275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 45 ، ح121 ، باب فَضْلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار الفکر - بیروت .

محمد ناصر البانی نیز بعد از نقل روایت می‌گوید :

أخرجه ابن ماجة ( 121 ) . قلت : و إسناده صحیح (ألبانی، محمّد ناصر ، سلسة الأحادیث الصحیحة‌ ، ج 4 ، ص 249 ،)


ابن ماجه قزوینی از براء بن عازب

عدی بن ثابت از براء بن عازب نقل کرده است که در «حجة الوداع» که افتخار همراهى با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را داشتیم ، در بازگشت ، در یکى از مسیرها دستور داد براى نماز جمع شویم و در آنجا دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود :

«ألست أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ ؛ آیا من سزاوارتر نیستم به مؤمنان از خود آنها؟ » همگى تصدیق کرده و بله گفتند . باز فرمود :

«ألست أولى بکلّ مؤمن من نفسه ؛ آیا من نسبت به تک تک مؤمنان از خود آن‌ها سزاوارتر نیستم ؟ » .

باز هم تصدیق کرده و بله گفتند . سپس اشاره به حضرت على علیه السّلام کرده و فرمود:«فهذا ولىّ من أنا مولاه» ؛ اکنون که فرموده مرا تصدیق کردید ، بدانید که على به هر مؤمنى همان مقام اولویت را دارد که من نسبت به آن مؤمن دارم.

سپس فرمود : « پروردگارا! دوست على علیه السّلام را دوست بدار ، و دشمن او را خوار و ذلیل فرما » .

ابن ماجه القزوینی ، محمد بن یزید (متوفای275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 43 ، ح116 ، فَضْلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار الفکر - بیروت .

البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :صحیح .

محمّد ناصر الألبانی ، صحیح ابن ماجة ، ج 1 ، ص 26 ، ح113 ، طبق برنامه المکتبة‌ الشاملة


ابن حجر عسقلانی از امیر مؤمنان علیه السلام

حضرت على علیه السّلام فرموده است : رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در زیر درختى در محل «خم» قرار گرفته بود ، طولى نکشید از زیر درخت بیرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود : اى مردم ! مگر نه این است که گواهى می‌دهید ، خداى تعالى پروردگار شماست ؟ در پاسخ گفتند : آرى ! فرمود :مگر نه این‌ است که گواهى میدهید ، خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند ؟ و خدا و رسول او مولاى شمایند ؟ گفتند : آرى ! فرمود : بنا بر این ، کسى که خدا و رسول او مولاى او هستند ، به راستى این شخص (على علیه السّلام) مولاى اوست. اینک ، در میان شما دو اثر ارزنده و گرانبها مىگذارم که هرگاه به آن‌ها تمسک کنید ، هرگز در منجلاب گمراهى گرفتار نخواهید شد : یکى ، کتاب خدا است که ریسمان استوار میان شما و خدا مىباشد که یک طرف آن در دست حق تعالى است و طرف دیگرش در اختیار شماست و دیگرى ، اهل بیت من است .

ابن حجر بعد از نقل این روایت می‌گوید :سند این روایت صحیح است . حدیث غدیر خم را نسائی از طریق أبو طفیل از زید بن أرقم و نیز از علی علیه السلام و گروهی از صحابه نقل کرده‌ است . در این روایت چیزهای است که در آن‌ها نیست . اصل حدیث را ترمذی نیز نقل کرده است .

ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر (متوفای852 هـ) ، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة ، ج 16 ، ص142 ، ح3943 ، تحقیق : د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری ، ناشر : دار العاصمة/ دار الغیث - السعودیة ، الطبعة : الأولى ، 1419هـ


 بزار از زید بن یثیع

ابو اسحاق از عمرو بن ذى مرّ ، سعید بن وهب و زید بن یثیع به اتفاق همگان روایت کرده اند که از حضرت على علیه السّلام شنیدیم ، سوگند مىداد که اگر کسى از شما از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در روز غدیر خم آن چه را درباره من فرموده ، شنیده است ، شهادت خود را اعلام نماید . سیزده تن از حاضران از جای برخواستند و شهادت دادند که از آن حضرت صلّى اللّه علیه و آله شنیدیم ، فرمود : مگر نه این که من از جان مؤمنان سزاوارتر از خود آن ها هستم ؟ مردم فرموده آن حضرت را تصدیق کردند . در این هنگام دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود :

«من کنت مولاه فعلىّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و احبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله» .

البزار ، أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج 3 ، ص 35 ، ح786 ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن ، مکتبة العلوم والحکم - بیروت ، المدینة الطبعة : الأولى ، 1409هـ .

هیثمی بعد از نقل این روایت می‌گوید :رواه البزار ورجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة وهو ثقة .این روایت را بزار نقل کرده و راویان آن راویان صحیح بخاری هستند ، غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است

الهیثمی ، علی بن أبی بکر (متوفای 807 هـ) ، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ، ص 105 ، ناشر : دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة ، بیروت – 1407هـ .

 


 بزار از سعد بن أبی وقاص

عائشه دختر سعد از پدرش نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود : آیا من از مؤمنین نسبت به خودشان سزاوارتر نیستم ؟ هر کس که من مولای او هستم ، علی مولای او است .

البزار ، أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج 4 ، ص 41 ، ح1203 ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن ، مکتبة العلوم والحکم - بیروت ، المدینة الطبعة : الأولى ، 1409 هـ .

هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید :

رواه البزار ورجاله ثقات .این روایت را بزار نقل کرده و راویان آن مورد اعتماد هستند .مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ، ص 107 ، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاة: 807 ، ناشر : دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة ، بیروت – 1407 .


 طبرانی از زید بن أرقم

یحیی بن جعده از زید بن ارقم روایت کرده است که همراه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به راه خویش ادامه مىدادیم تا به غدیر خم رسیدیم . در آن جا درختى بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به آن درخت اشاره کرد و اصحاب زیر آن درخت را تمیز و مرتب ساختند و آن روز به اندازهاى هوا گرم بود که ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز ندیده بودیم .در آنجا بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ایراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود : هیچ پیغمبرى مبعوث نمىشود مگر آنکه نیمى از مقدار زندگى پیغمبر پیشین خود را عهدهدار مىشود ؛ طولى نمىکشد ، دعوت الهى را اجابت مىکنم و دو اثر گران بار (یا گرانبها) در میان شما به جاى مىگذارم که اگر از خواسته و رویه آنان پیروى نمایید ، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهید شد: یکى کتاب خداست و دیگرى عترت من است .سپس دست على علیه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم ! چه کسى از جان و مال شما ، از خود شما سزاوارتر است ؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داناتر و اولیتر به جان و مال است آنگاه فرمود :«من کنت مولاه فعلىّ مولاه» .

المعجم الکبیر ، ج 5 ، ص 171 ، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی الوفاة: 360 ، ناشر : مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : حمدی بن عبدالمجید السلفی .البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :أخرجه الطبرانی ( 4986 ) و رجاله ثقات .طبرانی آن را نقل کرده و روایان آن مورد اعتماد هستند .

البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة‌ الشاملة .

 

حضرت زهرا و اهل سنت

بسم الله الرحمن الرحیم

فاطمه سلام الله از زبان اهل سنت:

محمد بن یزید بن عبدالأکبر بغدادى (210- 285) ادیب و نویسنده معروف اهل سنت- که آثار گران‏سنگى از او به یادگار مانده است- در کتاب «الکامل» خود، داستان آرزوهاى خلیفه‏ ى اول را به نقل از عبدالرحمان بن عوف آورده و یادآور مى‏شود:

«وددت أنی لم أکن کشفت عن بیت فاطمة و ترکته ولو أغلق على الحرب

«آرزو مى‏کردم اى کاش بیت فاطمه را هتک حرمت نمى‏کردم و آن را رها مى‏نمودم هر چند براى جنگ بسته شده باشد».

----------------------------------------------------------------------------

ابوالفرج مسعودى (متوفاى 345) در مروج‏الذهب مى‏نویسد: ابوبکر در حال احتضار چنین گفت:

من سه چیز انجام دادم و آرزو داشتم که کاش آنها را انجام نمى‏دادم، یکى از آن سه چیز این بود که:

«فوددت انّی لم أکن فتشت بیت فاطمة و ذکر فی ذلک کلاماً کثیراً». « آرزو مى‏کردم کاش حرمت خانه‏ى زهرا را زیر پا نمى‏نهادم و در این مورد سخن زیادى گفت ».

مسعودى، با اینکه نسبت به اهل‏بیت پیامبر، گرایش‏هاى سالمى دارد، ولى باز به ملاحظاتى که بر آگاهان به تاریخ پوشیده نیست، از بازگویى سخن خلیفه خود دارى کرده و با کنایه رد شده است و تنها به این اکتفا نموده که خلیفه سخن زیادى در این مورد گفت. حالا این سخن زیاد چه بوده است خدا مى‏داند؟!
منبع: وبسایت آوینی

تعداد ائمه در کتب اهل سنت

بسم الله الرحمن الرحیم


ائمه دوازده نفرند و نهمین فرزند امام حسین علیه السلام مهدی و قائم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین هستند .منتخب الأثر ص124 . در پنجاه روایت به اسماء ائمه اشاره شده است . در منابع شیعه و سنی . به ویژه در حدیث لوح که فرمود : اولین خلیفۀ من علی ، بعد از او امام حسن ، بعد از امام حسین ، امام زین العابدین ، امام باقر ، امام صادق ... تا حضرت ولی عصر علیهم السلام  درمجموع 342 روایت دارای چنین مضمونی است: ائمه بعد از من دوازده نفرند و آخرین آنها مهدی است .  در 148 روایت به این صورت اشاره شده است: ان المهدی ، التاسع من ولد الحسین .مهدی ، نهمین فرزند امام حسین علیه السلام است .در99 روایت پیامبر اکرم می فرماید : مهدی ششمین فرزند امام صادق علیه السلام است .در98 روایت می فرماید :پنجمین فرزند امام کاظم علیه السلام است . در95 روایت آمده: چهارمین فرزند امام رضا علیه السلام است .در90 روایت آمده: سومین فرزند امام جواد علیه السلام است .در90 روایت به حضرت مهدی(عج) دومین فرزند امام هادی علیه السلام است .در146 روایت آمده : حضرت مهدی فرزند امام عسکری علیه السلام است .در136 روایت دوازدهمین امام و خاتم ائمه حضرت مهدی سلام الله علیه نامیده شده است .در مجموع این روایات 902 روایت است که در آن روایات اشاره شده که حضرت مهدی سلام الله ، فرزند امام عسکری ، فرزند امام هادی ، و ... است .برخیاز طرفدارانحکومت عباسینیز با جعلاحادیثیکوشیدهاند چنینوانمود کنند کهمهدیاز نسلعباساست. تاریخبغداد، ۱/۶۳؛ تاریخدمشق، ۴/۱۷۸ – ۱۷۹؛ مجمعالزوائد ۵/۱۸۷؛ تهذیبتاریخدمشق۷/۲۳۶؛ میزانالاعتدال۱/۸۹؛ الفتن، ابنحماد، ص۱۱۰؛ مستدرکحاکم، ۴/۵۱۴، بیهقی، دلائلالنبوه، ۶/۵۱۳٫ بسیاری از علمای اهل سنت سالولادتحضرتمهدی(ع) ازاهلسنت۲۵۵ هجری دانستهاند. مانند: مسعودی در،مروجالذهب، ۴/۱۹۹٫-  ابناثیر درالکاملفیالتاریخ، ۷/۲۷۴٫-  ابنعربی در الیواقیتو الجواهر، ۲/۱۴۳٫- سبطابنجوزیحنفی در تذکره الخواص، ص۳۲۵٫- صلاحالدینصفدی درالوافیبالوفیات، ۲/۳۳۶٫-  ابنصباغمالکی درالفصولالمهمه، ص۲۸۸٫- ابنطولوندمشقی در الائمه الاثنا عشر، ص۱۱۷٫- ابنحجر مکی درالصواعقالمحرقه، صص۲۰۷ و ۲۰۸٫- ابنعماد حنبلی در شذراتالذهب، ۲/۱۴۱٫ - محمد امینبغدادی در سبائکالذهب، ص۳۴۶٫

جالبتر اینکه در91 روایت اشاره شده که : ان له غیبة طویلة الی أن یأذن الله تعالی بالخروج .در313 روایت به عمر طولانی حضرت اشاره شده است .منتخب الأثرص349 در14 روایت به ولادت مخفی امام زمان سلام الله علیه اشاره شده است . دربارۀ کسانی که در زمان  امام حسن عسکری حضرت مهدی را دیدهاند 118 روایت داریم. همچنین در زمان غیبت صغری فراوان افراد متعدد حضرت را دیدهاند و معجزات و کراماتی از امام زمان سلام الله علیه مشاهده کرده‌اند .در کدام یک از موضوعات اسلامی از توحید گرفته تا معاد این همه انبوه روایات سراغ دارید ؟

منبع: سنت

ثقلین و غدیر


بسم الله الرحمن الرحیم


ثقلین و غدیر در کنار هم از لسان پیامبر

حضرت على علیه السّلام فرموده است : رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در زیر درختى در محل «خم» قرار گرفته بود ، طولى نکشید از زیر درخت بیرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود : اى مردم ! مگر نه این است که گواهى می‌دهید ، خداى تعالى پروردگار شماست ؟ در پاسخ گفتند : آرى ! فرمود:مگر نه این‌ است که گواهى می‌دهید ، خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند ؟ و خدا و رسول او مولاى شمایند ؟ گفتند : آرى ! فرمود : بنا بر این ، کسى که خدا و رسول او مولاى او هستند ، به راستى این شخص (على علیه السّلام) مولاى اوست. اینک ، در میان شما دو اثر ارزنده و گرانبها مىگذارم که هرگاه به آن‌ها تمسک کنید ، هرگز در منجلاب گمراهى گرفتار نخواهید شد : یکى ، کتاب خدا است که ریسمان استوار میان شما و خدا مىباشد که یک طرف آن در دست حق تعالى است و طرف دیگرش در اختیار شماست و دیگرى ، اهل بیت من است.ابن حجر بعد از نقل این روایت بر صحت آن تصریح کرده و به طرق آن نیز اشاره کرده و می‌گوید :سند این روایت صحیح است . حدیث غدیر خم را نسائی از طریق أبو طفیل از زید بن أرقم و نیز از علی علیه السلام و گروهی از صحابه نقل کرده‌ است . در این روایت چیزهای است که در آن‌ها نیست . اصل حدیث را ترمذی نیز نقل کرده است.ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر (متوفای852 هـ) المطالب العالیة زوائد المسانید الثمانیة ، ج 16 ، ص142 ، ح3943 ، تحقیق : د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری ، ناشر : دار العاصمة/ دار الغیث - السعودیة ، الطبعة : الأولى ، 1419هـ .
منبع: سنت

خشنودی خداوند


بسم الله الرحمن الرحیم


صاحب ینابیع المودة می نویسد:

احمد به سند خود از حکیم بن جبیر از علی بن الحسین علیه السلام روایت کرده که فرمود: نخستین کسی که نفس خویش را برای خشنودی خداوند فروخت، علی بن ابی طالب بود.


پرتوی از فضایل امیرالمومنین علیه السلام در قران به نقل از مفاتیح المحبة ص 87

مقصود از لیلة

بسم الله الرحمن الرحیم


امام صادق علیه السلام در ذیل آیه شریفه: « انا انزلناه فی لیلة القدر »  فرمود: مقصود از لیله - فاطمه و مقصود از قدر خداوند است هر کس فاطمه را بدان گونه که سزاوار و شایان معرفت است بشناسد -  لیلة القدر را درک کرده است و از آن جهت فاطمه - نامیده شده که مردم از شناخت او بریده و دور نگه داشته شده اند.

بحار ج 43 ص 10 و 13 و 16

گواهان

بسم الله الرحمن الرحیم


شیخ کلینی رحمة الله از محمد بن سنان روایت می کند:

نزد امام جواد علیه السلام از ناسازگاری شیعه سخن به میان آوردم، حضرت فرمودند:

محمد، خدای تبارک و تعالی پیوسته در یکتایی خویش، یگانه و تنها بود. سپس محمد و علی و فاطمه علیهم السلام را آفرید. آن گاه پس از درنگی به طول هزار زمانه، تمام آفریده ها را هستی داد و آن سه را بر آفرینش اینان گواه گرفت. سپس پیروی آفریده ها را از آن سه، واجب کرد و کارشان را به این نیک گوهران سپرد. بنابراین پیامبر و علی و فاطمه، هر آنچه را بخواهند، حلال می دارند و البته جز خواسته خدای تعالی را نمی خواهند.  سپس فرمود:

محمد، هر کس از کیش ما پیشی بگیرد، از دین بیرون شده است ، هر کس از آن بازماند، نابود می گردد و هرکس به همراه آن رود، به آن می پیوندد.  محمد آنچه را گفتم فراگیر.

الکافی، کلینی، ج 1، ص 44

عایشه گفت:

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیث الکساء
قالت عائشة: خرج النبی صلی الله علیه و سلم غداة و علیه مرط مرجل من شعر أسود، فجاء الحسن بن علی فأدخله ثم جاء الحسین فدخله، ....
... صفیه دختر شیبه گفت که عایشه گفت:
صبحگاهی پیامبر (صل الله علیه و اله) از منزل خارج شد و در حالی که ردائی از پشم یا خز از موی سیاه بر دوش او بود، پس حسن بی علی (علیه السلام) آمد، پیامبر (صل الله علیه و اله) او را داخل رداء کرد، حسین (علیه السلام) آمد، او را هم زیر رداء جای داد، فاطمه (سلام الله) آمد، او را هم وارد کرد، بعد از آنها علی (علیه السلام) آمد پیامبر (صل الله علیه و اله) او را هم داخل کرد، پس پیامبر (صل الله علیه و اله) فرمود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا(احزاب آیه 33).
منحصراً خداوند اراده کرده است تا رجس و پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاکیزه کند، پاکیزه کردنی.منبع:
قال الحافظ ابوالحسین مسلم بن الحجاج النیسابوری فی صحیحه ج4 ص 1883 الرقم:2424،ط
بیروت: حدثنا ابوبکر بن ابی شیبة، و محمد بن عبدالله بن نمیر (و اللفظ لآبی بکر) قالا: حدثنا محمد بن بشر، عن زکریا عن مصعب بن شیبة، عن صفیة بنت شیبة،

ورود به بهشت

بسم الله الرحمن الرحیم


پیامبر خدا صل الله علیه و آله فرمودند:

یا علی!  هرگاه کسی از بندگان خدا به اندازه عمر نوح، که در میان قومش قیام کرد (نهصد و پنجاه سال ) به عبادت خدا پردازد و به مقدار کوه احد طلا داشته باشد و آن را در راه خدا انفاق کند و بر فرض، عمرش آن قدر طولانی گردد که بتواند هزار بار بیت خدا را با پای پیاده زیارت کند، سپس در میان صفا و مروه، به ناحق کشته شود، چنانچه ولایت تو را قبول نداشته باشد، بوی بهشت به مشام او نرسیده و داخل آن نمی گردد.

مناقب خوارزمی ص 28  - بحارالانوار ج 27 ص 194 ح 53

صعب و مستصعب

بسم الله الرحمن الرحیم


امام صادق علیه السلام:

حدیث ما صعب و مستصعب است ، تحمل آن را ندارد جز سینه های نورانی یا دلهای سالم با اخلاق نیکو (تزکیه شده).


کافی ج 2 ص 255

شیعه؟ - 100 اثر سودمند

بسم الله الرحمن الرحیم


رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند:

ای سلمان! هر کس دخترم فاطمه علیها سلام را دوست بدارد، او در بهشت با من خواهد بود و چنانچه کسی او را به خشم آورد، جایگاهش آتش است.

یا سلمان! محبت فاطمه علیها سلام در صد جا اثر سودمند خواهد داشت، از آن جمله: 

در حال مرگ و عالم قبر و میزان و محشر و صراط و در پای حساب اعمال...

فرائد سمطین ج 2 ص 67 ش 391



بسم الله الرحمن الرحیم

رسول الله صل الله علیه و آله:

اگر کسی خدا ا در میان « صفا و مروه » هزار سال و سپس هزار سال و آنگاه هزار سال عبادت کند، تا همچون مشک کهنه شود، اما محبت ما را نداشته باشد، خداوند او را به صورت در آتش می افکند...

مجمع البیان ج 9 ص 29 - 28

بسم الله الرحمن الرحیم

امام باقر علیه السلام:

رسول خدا صل الله علیه و آله حرفی را از خدای تبارک و تعالی نیاموخت مگر اینکه آنرا به علی علیه السلام یاد داد و سپس به ما رسید.

کافی ج 1 ص 391

اهل بیت

بسم الله الرحمن الرحیم

عامر بن سعد نقل می کند:

چون جبرئیل به حضور پیامبر صل الله علیه و آله رسید، آن حضرت علی و فاطمه و فرزندان آن دو را در زیر لباس خاصی جمع کرد و گفت:

خدایا اینان اهل بیت من هستند. ( کنز العمال، ج13 ص163 ش 36496)


محبت واجب بر ما

بسم الله الرحمن الرحیم

پروردگار عالم در سوره شوری آیه بیست و سوم می فرماید:

« بگو من هیچ پاداشی از شما در برابر زحمات رسالتم نمی خواهم، جز دوست داشتن اهل بیت و نزدیکانم»

در روایتی از ابن عباس آمده است:

هنگامی که آیه فوق نازل شد، جمعی از صحابه از رسول خدا سئوال کردند: ای پیامبر خدا!  آنان چه کسانند که خداوند محبتشان را بر ما واجب ساخته است؟ حضرت در جواب فرمودند: علی ، فاطمه و دو فرزندانشان

(فرائد سمطین 32 ص 13 ش 359)


مسح سر

بسم الله الرحمن الرحیم


 
          
زراره از امام صادق علیه السلام پرسید:
از کجا فهمیدید که در وضو به قسمتى از سر باید مسح کرد نه به همه آن ؟
امام علیه السلام در جواب وى فرمود:
لمکان الباء به جهت وجود باءکه در آیه وضو بکار رفته است و از ظاهر آن چنین بر مى آید که تنها مسح کردن قسمتى از سر لازم است نه تمام آن .


منبع: سرگذشتهای تلخ و شیرین قران

فرزندان پیغمبر اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم


باید از قرآن دلیل بیاورى و الا گردنت را مى زنم


حجاج بن یوسف ثقفى (استاندار خونخوار عبدالملک در کوفه ) بوده و با شیعیان و یاران امیرالمؤ منین على علیه السلام دشمنى بسیار داشت و حتى ظن شیعه و طرفدار على علیه السلام بودن در مورد یک نفر کافى بود که حجاج او را به قتل برساند. عامر شعبى مى گوید: شبى حجاج مرا طلبید، هراسان شدم ، برخاسته و نزدش رفتم ، ناگهان در کنار مسند او سفره اى چرمین دیدم پهن شده (رسم بود که افراد را روى آن مى کشتند) و شمشیر تیزى در کنار آن بود. سلام کردم ، جواب سلام مرا داد و گفت :
نترس به تو امشب تا فردا ظهر امان دادم . و مرا در کنار خود نشاند. سپس ‍ به یکى از دژخیمان اشاره کرد، او رفت و مردى را که با طناب و زنجیر بسته بودند، آورد و در برابر حجاج نشانید. آنگاه حجاج به من رو کرد و گفت : این شیخ (سعید بن جبیر) مى گوید: حسن و حسین دو پسر پیامبر صلى الله علیه و آله هستند. باید از قرآن در این باره دلیل بیاورد و گرنه هم اکنون (با این شمشیر روى این چرم ) سرش را از بدنش جدا مى سازم .
گفتم : لازم است که او را زنجیر و بند آزاد سازید که اگر دلیل از قرآن آورد آزاد شود و گرنه با این شمشیر نمى توان که زنجیر را قطع کرد. خواه و ناخواه باید این زنجیرها را از بدنش جدا کرد و آنگاه او را کشت ، حجاج دستور داد بند و زنجیر را از بدن او جدا کردند. خوب به او نگاه کردم ، ناگهان دیدم سعید بن جبیر مفسر قرآن و یار و شاگرد خاص امام سجاد علیه السلام است اندوهگین شدم و با خود گفتم : چگونه مى توان در مورد اینکه حسن و حسین علیه السلام پسران پیامبر صلى الله علیه و آله هستند استدلال کرد؟ ناگهان صداى حجاج بلند شد که به سعید مى گفت : دلیل خود را از قرآن در مورد اینکه حسن و حسین پسران پیامبر صلى الله علیه و آله هستند چنانکه ادعا مى کنى بیاور، و گرنه گردنت را مى زنم . سعید گفت : به من مهلت بده . حجاج چند لحظه سکوت کرد و دگر بار گفت : دلیل خود را بیاور! سعید گفت : اندک مهلت بده . حجاج پس از لحظاتى ، براى سومین بار گفت : به تو مى گویم ، دلیل خود را از قرآن بیاور که چگونه مى توان گفت حسن و حسین دو فرزند پیامبر صلى الله علیه و آله هستند؟ سعید اندکى فکر کرد و سپس گفت :
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم و وهبنا له اسحاق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون و کذلک نجزى المحسنین و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس کل من الصاحبین .
و اسحاق و یعقوب را به او (ابراهیم ) و هر کدام را هدایت کردیم و نوح را نیز قبلا هدایت کرده ایم و از فرزندان او (ابراهیم ) داود و سلیمان و ایوب و یوسف و هارون را (هدایت کردیم ) و این چنین نیکوکاران را پاداش ‍ مى دهیم و (همچنین ) زکریا و یحیى و عیسى و الیاس ، هر کدام از صالحان بودند. 
پس از خواندن این آیات ، سعید پرسید: نام عیسى در این آیه به چه عنوان آمده است ؟!
حجاج گفت : به عنوان اینکه از ذریه (فرزندان ) ابراهیم است .
سعید گفت : با اینکه عیسى پدر نداشت در عین حال به عنوان ذریه (فرزند) ابراهیم علیه السلام به شمار آمده است ، زیرا عیسى فرزند مریم دختر ابراهیم بود، از این رو عیسى به عنوان فرزند ابراهیم خوانده شده بنابراین بطریق اولى ، مى توان گفت : حسن و حسین دو پسر پیامبر صلى الله علیه و آله هستند زیرا مادرشان دختر بدون واسطه پیامبر است .
حجاج از این استدلال دقیق و محکم قانع شد، دستور داد ده هزار دینار به سعید بن جبیر دادند و او را آزاد ساخت . شعبى مى گوید: وقتى صبح شد، با خود گفتم شایسته است نزد این (شیخ ) بروم و از محضرش معانى قرآن را بیاموزم . به سراغ او رفتم و او را در مسجد یافتم در حالى که دینارها را در کنارش تقسیم کرده و آنها را به فقراء صدقه مى داد. مرا که دید فرمود: اینها همه به برکت حسن و حسین علیه السلام است ، اگر در یک مورد اندوهگین مى شویم ، هزاربار خشنود مى گردیم و از همه بالاتر خدا و رسولش خشنود مى شوند.


منبع: سرگذشتهای تلخ و شیرین قران

خزانه داران علم

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت علی علیه السلام:

مردم دورو در دریاهای فتنه ها فرو رفته اند و از سنتها (احکام پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله) چشم پوشیده بدعتها را گرفته اند و مومنین کناره گیری کرده خاموش نشسته اند ، و دروغگویان گمراه گویا شده اند. ما اهل بیت (از جهت قرب  و نزدیکی حضرت رسول) چون پیراهن (تن او) هستیم، و اصحاب (آن بزرگوار) می باشیم و ما خزانه داران و درها(ی علوم و معارف) هستیم و داخل خانه نمی توان شد مگر از درهای آنها، پس کسی را که از غیر درها وارد خانه ها شود دزد می نامند.

قسمتی از خطبه  153 - نهج البلاغه

زهـــــــرا

بسم الله الرحمن الرحیم

درخشش نور از چهره فاطمه علیها سلام هنگام نماز:

وقتی به نماز می ایستاد نوری از چهره اش به طرف آسمان ساطع می شد و دیده ها را به خود متوجه می ساخت. به همین دلیل او را « زهرا » نامیده اند.

راوی می گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم:  چرا حضرت فاطمه علیها سلام ، زهرا نامیده شده است؟

حضرت فرمود:  زیرا وقتی آن حضرت در محراب می ایستاد، نورش به آسمان می تابید همان طوری که نور کواکب و ستارگان به اهل زمین می تابد. (صدوق، علل الشرایع، ج1 ص 181 و معانی الاخبار /ص62)

سلسله مباحث فاطمه شناسی ج 1 ص 50

سرگردانی عقلها


بسم الله الرحمن الرحیم


امام رضا علیه السلام:

عقلها سرگردان و خویشتن داریها بیراهه رفته و خردها گم گشته که بتواند یکی از شئون و فضایل امام را توصیف کنند.


خورشید کعبه به نقل از کافی ج1 ص 287