اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

صحابه پیغمبر و غدیر خم

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

صحابه پیغمبر که ابتدای نام آنها با "حرف ب" شروع می شود

18 - براء بن عازب انصارى اوسى "در کوفه اقامت گزیده و در آنجا سال 72 هجرى درگذشته است" در جلد 4 - " المسند " احمد بن حنبل ص 281 حدیث غدیر بلفظ نامبرده موجود است که صاحب " مسند " باسناد خود از عفان از حماد بن سلمه از على بن زید از عدى بن ثابت از او "براء" و بطریق دیگر از عدى از براء روایت کرده بشرح و بیانى که در حدیث تهنیه انشاء الله ذکر خواهد شد و در " سنن " ابن ماجه جلد 2 ص 28 و 29 از ابن جدعان از عدى از او روایت شده که گفت : در خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله از حجى که نمود آمدیم. در بعضى منازل فرود آمد و از طرف آنجناب اعلام شد که همگى براى نماز مجتمع گردند. سپس دست على علیه السلام گرفت و فرمود : آیا من اولى "سزاوارتر" باهل ایمان از خود آنها نیستم ؟ همگى گفتند، آرى هستى، فرمود : آیا من بهر فرد مومن اولى باو از خودش نیستم ؟ گفتند، آرى هستى، فرمود : بنابراین، این شخص "یعنى على علیه السلام" ولى و عهده دار امور کسى است که من مولاى اویم. بار خدایا دوست بدار آنکه او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را او دشمن دارد. و در خصایص نسائى ص 16 از ابى اسحق از او، و در تاریخ خطیب بغدادى جلد 14 ص 236 و در تفسیر طبرى جلد 3 ص 427 و در " تهذیب الکمال فى اسماء الرجال "، و در " الکشف و البیان " تالیف ثعلبى "لفظ و سند او خواهد آمد" و در " استیعاب " ابن عبد البر جلد 2 ص 473 و در " الریاض النضره " محب الدین طقرى جلد 2 ص 169 از طریق حافظ ابن سمان و مناقب خطیب خوارزمى ص 94 "باسناد از عدى" از براء نامبرده و در " الفصول المهمه " تالیف ابن صباغ مالکى ص 25 "نقل از حافظ ابى بکر بن احمد بن حسن بیهقى و امام احمد بن حنبل" و در " ذخایر العقبى " تالیف محب الدین طبرى ص 67 و در " کفایه الطالب " تالیف حافظ گنجى شافعى ص 14 از عدى بن ثابت از او - و در تفسیر فخر رازى جلد 3 ص 636 و تفسیر نیشابورى جلد 6 ص 194 و در " نظم درر السمطین " تالیف جمال الدین زرندى و در " جامع صغیر " جلد 1 ص 555 از طریق احمد و ابن ماجه و در " مشکات المصابیح " ص 557 "آنچه که از طریق احمد از براء و زید بن ارقم روایت شده" و در شرح دیوان امیرالمومنین علیه السلام تالیف میبدى بطریق احمد و در " فراید السمطین " به پنج طریق از عدى بن ثابت از او و در " کنز العمال " جلد 6 ص 152 از طریق احمد از او و در ص 397 نقل از سنن حافظ ابن ابى شیبه باسنادش از او و در " البدایه و النهایه " ابن کثیر جلد 5 ص 209 از عدى از او بنقل از ابن ماجه و حافظ عبد الرزاق و حافظ ابویعلى موصلى و حافظ حسن بن سفیان و حافظ ابن جریر طبرى و در جلد 7 کتاب مذکور ص 349 از طریق حافظ عبد الرزاق از معمر از ابن جدعان از عدى از براء بن عازب روایت نموده که گفت : با رسول خدا صلى الله علیه و آله بیرون آمدیم "از مکه" تا در غدیرخم فرود آمدیم. منادى از طرف آنجناب اجتماع عمومى را اعلام کرد و پس از آنکه همگى گرد آمدیم فرمود : آیا من اولى بشما از خود شما نیستم ؟ گفتیم. آرى هستى یا رسول الله، فرمود آیا من اولى "سزاوارتر" نیستم بشما از مادرانتان ؟ گفتیم. آرى هستى یا رسول الله، فرمود : آیا من اولى نیستم بشما از پدرانتان ؟ گفتیم بلى یا رسول الله هستى، و از این قبیل پرسش ها دایر باولویت خود چند بار تکرار فرمود و همه را تصدیق و اقرار نمودیم. آنگاه فرمود : هر کس که من مولاى او هستم پس على علیه السلام مولاى او خواهد بود بار خدایا دوست بدار کسى را که او را دوست دارد و دشمن دار کسى را که او را دشمن دارد پس عمر بن خطاب گفت : گوارا باد تو را اى پسر ابى طالب که امروز را درک نمودى در حالتیکه ولى و سرپرست هر مومن هستى، و بهمین کیفیت این حدیث را ابن ماجه از حدیث حماد بن سلمه از على بن زید - و ابى هارون عبدى از عدى بن ثابت از براء آورده و موسى بن عثمان حضرمى نیز از ابن اسحق بهمین عنوان از براء روایت نموده است. و حدیث مزبور را حافظ ابو محمد عاصمى در " زین الفتى " از ابى بکر جلاب از ابى احمد همدانى از ابى جعفر محمد بن ابراهیم قهستانى از ابى قریش محمد بن جمعه از ابى یحى مقرى از پدرش از حماد بن سلمه از على بن زید بن جدعان از عدى بن ثابت از براء بن عازب بشرح و لفظى که در حدیث تهنیه خواهد آمد روایت نموده و در " نزل الابرار " نیز در صفحه 19 از طریق احمد و در صفحه 21 از طریق ابى نعیم در فضایل صحابه حدیث او از براء بن عازب موجود است و در جلد 2 از " الخطط " مقریزى ص 222 بطریق احمد از او "براء" و در " مناقب الثلاثه " از طریق احمد و حافظ ابوبکر بیهقى از او و در جلد 2 از کتاب " روح المعانى " ص 350 از او در تفسیر " المنار " جلد 6 ص 464 از طریق احمد و ابن ماجه از نامبرده این روایت ذکر شده است و جزرى در " اسنى المطالب " ص 3 براء بن عازب مذکور را در شمار راویان حدیث غدیر ذکر نموده.

19 - بریده بن خصیب ابو سهل اسلمى "وفات در سال : 63 هجرى" حدیثش در جلد 3 مستدرک حاکم ص 110 از محمد بن صالح بن هانى ذکر شده که او نقل از احمد بن نصر و باز حاکم از محمد بن على شیبانى در کوفه شنیده از احمد بن حازم غفارى و او از محمد بن عبد الله عمرى و او از محمد بن اسحق و او از محمد بن یحیى و احمد بن یوسف نقل کرده از ابى نعیم و او از ابن ابى غنیه و او از حکم از سعید بن جبیر از ابن عباس - نقل نموده که او از بریده مذکور حدیث غدیر را روایت کرده و در جلد 4 " حلیه الاولیاء " ص 23 باسنادش از طریق ابن عیینه مذکوره آورده و در جلد 2 " الاستیعاب " ابن عبد البر ص 473 در شرح حال امیرالمومنین علیه السلام ذکر شده و در مقتل خوارزمى و اسنى المطالب جزرى شافعى ص 3 - نامبرده در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ذکر شده و در " تاریخ الخلفاء " ص 114 حدیث غدیر از طریق بزار از او و در جلد 2 " الجامع الصغیر " ص 555 از طریق احمد و در جلد 6 " کنز العمال " ص 397 نقل از حافظ ابن ابى شیبه و ابن جریر و ابى نعیم باسنادشان از او و در " مفتاح النجا " و " نزل الابرار " ص 20 از طریق بزار - و در جل 4 تفسیر " المنار " ص 464 از طریق احمد از نامبرده روایت نموده اند.  

منبع: الغدیر ، ج 1

علت قیام نکردن امام علی بر گرفتن حقش

بسم الله الرحمن الرحیم

برنامه امیرالمؤمنین علیه السلام پس از پیامبر صل الله علیه و اله و سلم

یا علی ، بشارت باد تو را که زندگی و مرگ تو با من است ، و تو برادر و جانشین من هستی. تو انتخاب شده من و وزیرم و وارثم و ادا کننده از جانب من هستی .  تو قرض مرا ادا می کنی و وعده های مرا از جانب من وفا می نمایی ، و تو ذمه مرا بری می کنی و امانت مرا باز می گردانی و طبق سنت من با ناکثین و قاسطین و مارقین از امتم می جنگی .  تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی هستی ، و تو از هارون اسوه و روش خوبی خواهی داشت آن هنگام که قومش او را ضعیف شمردند و نزدیک بود او را بشکند.

پس بر ظلم قریش و اتحادشان در مقابلت صبر کن ، چرا که تو همچون هارون نسبت به موسی و پیروانش هستی و آنان همچون گوساله و پیروانش هستند.  هنگامی که موسی هارون را جانشین خود در قومش قرار داد به او چنین دستور داد که اگر گمراه شدند و او یارانی پیدا کرد به کمک ایشان با آنان جهاد کند ، و اگر یارانی پیدا نکرد دست نگه دارد و خونش را حفظ کند و بین آنا اختلاف ایجاد نکند.

اسرار آل محمد صل الله علیه و اله ، ص 207 - 208

عنایت مخصوص

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

عنایت و توجه مخصوص به حدیث غدیر

خداى متعال نسبت بنشر و اشتهار کامل این واقعه مهمه، عنایت بسیار فرموده که این حدیث پیوسته زبان زد همگان باشد و راویان در هر عصر و زمان این داستان را دهان بدهان بگویند و بیان کنند و این موضوع برهان پابرجائى باشد براى طرفداران و حامیان این پیشواى عالمیقام صلوات الله علیه، و بهمین جهه امر بتبلیغ این سمت و مقام براى امیرالمومنین على علیه السلام مقرون با تاکید و تسریع فرمود، تا در چنین موقع حساس که پیغمبر عالیقدر صلى الله علیه و آله از حج اکبر بازگشت فرموده و در هنگامى که گروه عظیمى از طبقات مختلفه و طوایف عدیده از مسلمین بمناسبت آموختن و انجام حج بیت الله مجتمع گشته اند، پیغمبر گرامیش صلى الله علیه و آله را مامور ابلاغ امر ولایت على علیه السلام فرمود و آنحضرت نیز قیام فورى باجراء این امر نمود. در چنین موقع بى نظیر که جمعیت فشرده از اقوام و قبایل مختلفه از مسلمین گرد آمده اند در یک نقطه غیر عادى امر بتوقف فرماید و آنان که از آنمحل گذشته اند بامر پیغمبر صلى الله علیه و آله باز گردانده شوند و آنان که در دنبال این کاروان بزرگ میایند بان نقطه برسند و آنجناب با صداى رسا و بانک بلند آن خطبه حساس را ایراد و صداى خود را بهمه آنها برساند و پس از آن مقدمات بشناساندن على علیه السلام بکیفیت مخصوص مبادرت فرماید و پس از ابلاغ ولایت و امامت او بحاضرین امر کند که بغائبین نیز ابلاغ نمایند تا همه آن افراد که بیش از یکصد هزار تن بوده اند تماما مامور ابلاغ و راویان این حدیث و قضیه مهمه باشند و خداى منان باین مقدار هم اکتفاء نفرمود و بلکه آیات کریمه در این خصوص فرو فرستاد که در هر صبح و شام تلاوت شود و مسلمانان عالم با تلاوت مداوم آن آیات در همه وقت و همه جا متذکر و متوجه این امر باشند و تنها طریق رشد و سعادت خود را بشناسند و مرجع واقعى و پیشواى حقیقى خود را براى دریافت معالم دین و احکام آئین منزه اسلام بدون تردید تشخیص دهند.

رسول خدا صلى الله علیه و آله کانه قبلا پیش بینى فرموده بود که در این مسافرت، نباء عظیم "خبر بزرگ و مهم" در پیش است که اعلام عمومى داد - تا همه افراد و طبقات مسلمین براى آموختن و عمل باداب و مناسک حج از منازل و اوطان خویش بیرون شوند و دسته دسته و گروه گروه بانجناب ملحق گردند تا با تحقق این امر خطیر پایه هاى دین حنیف و بنیان آئین مقدس اسلام استوار گردد و مظاهر و شرفه هاى دین بلند و نمایان شود و در زیر این پرچم افراشته الهى امت اسلامى بر سایر امم جهان سرورى نمایند و برترى یابند و جنبش پیروزانه و سلطنت این دین شرق و غرب جهان را فرا گیرد. آرى. با سازمان اساسى و متقن الهى زمینه این اعتلا و سیادت جهانى از هر حیث فراهم آمد و بر صلحا و عقلاى قوم لازم و واجب بوده که براى وصول باین نتیجه آئین عقل و دین و فضیلت را پیش گیرند و با کلمه توحید و توحید کلمه مراحل سیادت و عظمت را طى کنند تا بسر منزل رشد و رستگارى نایل شوند... اما ؟ و براى تامین همین منظور پیشوایان دین سلام الله علیهم اجمعین پیوسته واقعه غدیر خم را در هر موقع و در هر مناسبت بازگو و بان استدلال و احتجاج میفرمودند و با این مبناى راسخ و نص صریح امامت و وصایت پدران خود را آشکار و مدلل میداشتند. همانطور که شخص امیرالمومنین صلوات الله علیه نیز در طول دوران زندگى گرامى و شریف خود پیوسته باین امر احتجاج میفرمود و شنوندگان این حدیث را از افراد صحابه که در حجه الوداع حضور داشته اند در مجامع عمومى سوگند میداد و از آنها بر این امر گواهى میطلبید. 

 

الغدیر، ج1

راویان حدیث غدیر خم

بسم الله الرحمن الرحیم

راویان حدیث غدیرخم از صحابه پیغمبر

صحابه پیغمبر که ابتدای نام آنها با "حرف الف" شروع می شود  

 (شماره 1 قبلاً آورده شده)

2 - ابوعلى انصارى "گفته شده که نامبرده در سال 37 در صفین کشته شده" لفظ او بطور مسند در ص 35 از کتاب " المناقب " خوارزمى باسناد از ثویر بن ابى فاخته از عبد الرحمن ابى لیلى از پدرش چنین مندرج است : پدرم گفت : پیغمبر صلى الله علیه و آله در روز خیبر پرچم را بعلى بن ابى طالب علیه السلام داد و خداى تعالى خیبر را بدست على علیه السلام گشود - و در روز غدیر خم او را بپا داشت و بمردم اعلام فرمود که او "یعنى على علیه السلام" مولاى هر مرد و زن از اهل ایمان خواهد بود، و ابن عقده حدیث غدیر را باسناد خود در " حدیث الولایه " و سیوطى در " تاریخ الخلفاء " ص 114 و سمهودى در " جواهر العقدین " از ابو لیلى مذکور نقل نموده اند.

3 - ابو زینب بن عوف الانصارى - لفظ روایت او در جلد 3 " اسد الغابه " ص 307 و در جلد 5 ص 205 و در جلد 3 " الاصابه " ص 408 از اصبغ بن نباته و در جلد 4 ص 80 از " حدیث الولایه " ابن عقده - از طریق على بن حسین عبدى از سعد اسکاف از اصبغ نقل شده و حدیث مناشده "سوگند دادن" - امیرالمومنین علیه السلام را بحدیث غدیر خم در روز رحبه نیز ذکر فرموده که از جمله کسانیکه ضمن مناشده گواهى بان داده اند ابو زینب را نامبرده است و قریبا لفظ حدیث را ملاحظه خواهید فرمود انشاء الله تعالى.

4 - ابو فضاله انصارى - نامبرده از اهل بدر است و در جنگ صفین با امیرالمومنین على علیه السلام بوده و کشته شده است این شخص در روایت اصبغ بن نباته که در جلد 3 " اسعد الغابه " ص 307 و جلد 5 " حدیث الولایه " ص 205 ثبت شده از جمله کسانى است که در روز رحبه براى على علیه السلام بحدیث غدیر شهادت داده است و قاضى بهلول بهجت در تاریخ آل محمد صلى الله علیه و آله ص 67 او را در شمار روایان حدیث غدیر ذکر نموده است.

5 - ابو قدامه انصارى یکى از کسانى است که روز رحبه طرف مناشده و سوگند امیر المومنین على علیه السلام بوده، طبق مندرج در جلد 5 " اسد الغابه " ص 276 نقل از ابن عقده باسنادش از محمد بن کثیر از فطر و ابن جارود از ابى الطفیل از نامبرده که در روز رحبه شهادت داد براى على علیه السلام و در "حدیث الولایه" ابن عقده و "جواهر العقدین" سمهودى و در جلد 4 " الاصابه " ص 159 "که او نیز از حدیث الولایه ابن عقده نقل نموده" از طریق محمد بن کثیر از فطر از ابو الطفیل روایت نموده که او گفت نزد على علیه السلام بودیم که آنجناب فرمود قسم بخدا میدهم کسانى را که روز غدیر خم حضور داشته و شاهد بر این امر بوده اند "تمام حدیث بعدا ذکر میشود" در کتاب نامبرده مذکور است که ابو قدامه انصارى از کسانى است که بداستان غدیر خم در آنروز شهادت داد.

6 - ابو عمره بن عمرو بن محصن انصارى - ابن اثیر در جلد 3 " اسد الغابه " ص 307 حدیث مناشده امیرالمومنین على علیه السلام را در کوفه و شهادت ابو عمره نامبرده را بحدیث غدیر ذکر نموده و ابن عقده در کتاب خود " حدیث الولایه " حدیث مزبور را از او روایت نموده است.

7 - ابو الهیثم بن التیهان "در سال 37 در صفین شهادت یافته" حدیث او در کتاب " حدیث الولایه " تالیف ابن عقده و در " نخب المناقب " جعابى موجود است و در مقتل خوارزمى در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ذکر شده است و در " جواهر العقدین " سمهودى از فطر و ابى الجارود از ابى الطفیل شهادت او را از خود نامبرده در روز مناشده بحدیث غدیر خم ذکر نموده اند و در تاریخ آل محمد صلى الله علیه و آله ص 67 نامبرده در شمار راویان حدیث غدیر ذکر شده است.

8 - ابو رافع قبطى آزاد شده رسول خدا صلى الله علیه و آله - حدیث او را ابن عقده در " حدیث الولایه " و ابوبکر جعابى در " نخب " روایت نموده اند و خوارزمى در مقتل خود او را در شمار راویان حدیث غدیر از زمره صحابه ذکر نموده است.

9 - ابو ذویب خویلد "یا خالد" پسر خالد بن محرث الهذلى "نامبرده از شعراى زمان جاهلیت و عصر اسلام است و در خلافت عثمان درگذشته" ابن عقده در " حدیث الولایه " و خطیب خوارزمى در فصل چهارم از مقتل امام سبط علیه السلام حدیث غدیر را از او روایت کرده اند.

10 - ابوبکر بن ابى قحافه تیمى "وفات : سال 13 هجرى" ابن عقده باسناد خود در " حدیث الولایه " و ابوبکر جعابى در " نخب " و منصور رازى در کتاب خود "که در موضوع غدیر نوشته است" حدیث غدیر را از او روایت نموده اند و شمس الدین جزرى در " اسنى المطالب " ص 3 او را در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ذکر نموده است.

11 - اسامه بن زید بن حارثه کلبى نامبرده در سال 54 هجرى در سن هفتاد و پنجسالگى در گذشته" - حدیث او در موضوع غدیر خم در " حدیث الولایه " و در " نخب المناقب " مذکور است.

12 - ابى بن کعب انصارى خزرجى - "سید القراء - یعنى از بزرگان قاریان و حافظان قرآن بوده - "وفات او در یکى از سالهاى 30 تا 32 هجرى واقع شده و نسبت بسال وفات او جز این نیز ذکرى شده است" ابوبکر جعابى در " نخب المناقب " باسناد خود حدیث غدیر خم را از او روایت کرده است.

13 - اسعد بن زراره انصارى - ابن عقده در " حدیث الولایه " از محمد بن فضل بن ابراهیم اشعرى از پدرش از مثنى ابن قاسم حضرمى از هلال بن ایوب صیرفى از ابن کثیر انصارى از عبد الله بن اسعد بن زراره از پدرش اسعد بن زراره مذکور حدیث غدیر را از رسول خدا روایت نموده و ابوبکر جعابى در " نخب " و ابو سعید منصور سجستانى در " کتاب الولایه " از ابى الحسن احمد بن محمد بزاز صینى "چینى" باملاء او در ماه صفر سال 394 ضبط نموده که گفت : ابوالعباس احمد بن سعید کوفى حافظ در سال 330 حدیث نمود و ابوالحسین محمد بن محمد بن على شروطى بما خبر داد و گفت که ابوالحسین محمد بن عمر بن بهته. و ابو عبد الله حسین بن هارون بن محمد قاضى صینى "چینى" و ابو محمد عبد الله بن محمد اکفانى قاضى بما خبر داده گفتند که : احمد بن محمد بن سعید بما خبر داده گفت که : محمد بن فضل بن ابراهیم اشعرى براى ما حدیث نمود "تا آخر سند مذکور که ابن عقده آورده - و شمس الدین جزرى در " اسنى المطالب " ص 4 نامبرده را در شمار راویان حدیث غدیر از زمره صحابه ذکر نموده است.

14 - اسماء بنت عمیس خثعیمه - ابن عقده در " حدیث الولایه " باسناد خود از او روایت نموده است.

15 - ام سلمه - زوجه پیغمبر صلى الله علیه و آله - ابن عقده از طریق عمرو بن جعده بن هبیره از جدش از ام سلمه این روایت را آورده که ام سلمه گفت : رسول خدا صلى الله علیه و آله در غدیر خم دست على علیه السلام را گرفت و او را بلند نمود تا بحدى که سفیدى زیر بغل او را دیدم. آنگاه فرمود : هر کس من مولاى اویم : على علیه السلام مولاى او است. سپس فرمود : اى مردم. من دو چیز گران و نفیس در میان شما وامیگذارم. کتاب خدا و عترت من، و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند. و این روایت را سمهودى شافعى در " جواهر العقدین " بنابر مندرج در ص 40 " ینابیع الموده " آورده و شیخ احمد بن فضل بن محمد باکثیر مکى شافعى در " وسیله المال " از طریق ابن عقده از ام سلمه بهمین الفاظ روایت نموده است.

16- ام هانى بنت ابى طالب سلام الله علیهما - نامبرده گفت : رسول خدا صلى الله علیه و آله از حج خود بازگشت تا در غدیرخم فرود آمد، سپس در آن هواى گرم ایستاد و خطبه خواند و پس از بیان خطبه فرمود اى مردم... "تا آخر حدیث". این روایت را بزار با ذکر سند در مسند خود از ام هانى ثبت کرده و سمهودى شافعى "بنابر آنچه قندوزى حنفى در ص 40 " ینابیع الموده " ذکر نموده" آنرا از نامبرده روایت نموده و ابن عقده نیز باسناد خود در - " حدیث الولایه " این حدیث را از ام هانى آورده است.

17 - ابو حمزه انس بن مالک انصارى خزرجى - خدمتکار رسول خدا صلى الله علیه و آله "که در سال 93 هجرى در گذشته است" خطیب بغدادى در جلد 7 تاریخش در ص 277 و ابن قتیبه دینورى در " المعارف " ص 291 و ابن عقده در - " حدیث الولایه " باسناد خود از مسلم ملائى از انس، و ابوبکر جعابى در " نخب - خود " و خطیب خوارزمى در مقتل، و سیوطى در "تاریخ الخلفاء" ص 114 بطریق طبرانى، و متقى هندى در جلد 6 " کنز العمال " ص 154 و ص 403 از عمیره بن سعید از انس، و بدخشى در " نزل الابرار " ص 20 از طریق طبرانى و خطیب، این حدیث را از نامبرده روایت نموده اند، و در " اسنى المطالب " جزرى ص 4 نامبرده در شمار راویان حدیث غدیر ذکر شده است. 

منبع: الغدیر ج 1

هر کس علی را دوست بدارد - 3

بسم الله الرحمن الرحیم  

ادامه حدیث از رسول خدا صل الله علیه و اله:

... بدانید ، هر کس علی را دوست بدارد ، در آسمانها و زمین ، اسیر خدا نامیده می شود. آگاه باشید ، هر کس علی را دوست بدارد ، فرشته ای از زیر عرش او را صدا می زند:  ای بنده خدا ، عمل [ به فرامین الهی ] را از نو آغاز کن ؛ زیرا خداوند تمام گناهانت را آمرزیده است.  

بدانید ، هر کس علی را دوست دارد ، روز قیامت در حالی [به صحرای محشر] می آید که صورتش همچون ماه شب چهارده می درخشد.  آگاه باشید ، هر کس علی را دوست بدارد ، بر سرش تاج پادشاهی گذاشته می شود ، و لباس کرامت و بزرگواری بر او پوشانده می شود.  بدانید ، هر کس علی را دوست بدارد ، از پل صراط همچون برق جهنده می گذرد.  آگاه باشید ، هر کس علی را دوست بدارد ، برای او ، دوری از آتش جهنم و جواز عبور از صراط و امان از عذاب دوزخ نوشته می شود ، نامه عملش گشوده نخواهد شد و کردارش سنجیده نمی شود و به او گفته می شود : بدون حساب به بهشت وارد شود.  بدانید ، هر کس علی را دوست بدارد ، ملائکه با او دست می دهند و انبیا او را زیارت می کنند و خداوند ، تمام حاجتهایش را بر می آورد.  آگاه باشید ، هر کس آل محمد صل الله علیه و اله را دوست بدارد ، از حسابرسی و سنجش کردار و عبور از صراط ، در امان است . بدانید ، هر کس بر دوستی آل محمد صل الله علیه و اله بمیرد ، من (رسول خدا ) همنشینی او را با انبیا در بهشت ضمانت می کنم . آگاه باشید ، هر کس بر بغض و کینه آل محمد بمیرد ، بوی بهشت را استشمام نمی کند. 

ابورجاء گفت: حماد بن زید به این حدیث افتخار می کرد و می گفت:  این حدیث ، اصل [مهمی در دین] است.

فضائل الشیعة (تألیف شیخ صدوق) ، ص 21 - 22

ذریه رسول خدا

بسم الله الرحمن الرحیم

مناظره علماء اهل سنت با عالم شیعه مرحوم سلطان الواعظین شیرازی در پیشاور.

حافظ = عالم اهل سنت

داعی = مرحوم سلطان الواعظین شیرازی عالم شیعه 

حافظ- ببخشید چون انتساب خود را برسول الله صل الله علیه و آله ضمن گفتارتان بیان نمودید و همین طور هم معلوم و مشهور است ممکن است تقاضای بنده را بپذیرید برای مزید بینائی ما شجره نسب خود را بیان فرمائید که بدانیم نسب شما از چه طریق به پیغمبر منتهی میشود.

داعی - نسب خاندان ما از طریق امام همام حضرت موسی الکاظم علیه السلام برسول الله صل الله علیه و اله منتهی میشود بدین طریق :

محمد بن علی الکبر (اشرف الواعظین) بن قاسم (بحر العلوم ) بن حسن بن اسمعیل المجتهد الواعظ بن ...امیر محمد العابدین  بن امام موسی الکاظم بن امام جعفر الصادق بن امام محمد الباقر بن امام علی زین العابدین بن امام ابیعبدالله الحسین ((سید الشهدا)) الشهید با لطفب بن امیر المومنین علی بن ابیطالب علیهم السلام .

حافظ - این شجره ای که بیان نمودید منتهی میگردد بامیرالمومنین علی کرم الله وجهه در حالتیکه شما خود را منتسب برسول خدا صل الله علیه و اله خواندید حقاً با این سلسله نسب میبایستی خود را از اقرباء رسول الله بخوانید نه اولاد آنحضرت زیرا اولاد کسیستکه از ذریه و نسل رسول الله باشد.

داعی - نسب ما برسول الله صل الله علیه و اله از طرف حضرت زهرا صدیقه کبری فاطمه سلام الله علیها میباشد که والده ماجده حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است.

حافظ - عجب است از شما که اهل علم و اطلاع هستید این قسم تفوه بنمائید چون خود میدانید که عقب و نسل آدمی از طرف اولاد ذکور است نه اناث و حضرت رسول اکرم صل الله علیه و اله  را عقب ذکور نبوده است پس شما نوه و از دختر زادگان رسول خدا هستید نه اولاد آنحضرت.

داعی - گمان نداشتم آقایان محترم لجاج در کلام نمائید و الا در مقام جواب بر نمی آمدم.

حافظ - بر صاحب اشتباه شده لجاجی در گفتارم نبوده بلکه واقعاً  نظرم همین است چنانچه بسیاری از علماء هم با حقیر هم عقیده هستند که عقب و نسل از اولاد ذکور است نه اناث چنانچه شاعر گفته است:

بنونا بنو ... 

اگر شما دلیلی بر خلاف دارید که دخترزادگان رسول اکرم در شمار اولاد آنحضرت اند بیان فرمائید چنانچه دلیل شما کامل باشد البته قبول خواهیم نمود بلکه ممنون هم خواهیم شد.

داعی - دلائل از قرزآن مجید و اخبار معتبره فریقین بسیار قوی است.

حافظ - متمنی است بیان فرمائید تا مستقیض شویم.

داعی - در ضمن گفتار شما یادم آمد مناظره ای که در همین موضوع بین هرون الرشید خلیفه عباسی و حضرت امام همام ابی ابراهیم موسی بن جفعر علیه السلام واقع شد و حضرت جواب کافی به هرون دادند که خودش تصدیق نمود.

حافظ - آن مناظره چگونه بوده است متمنی است بیان فرمائید.

داعی - ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه قمی ملقب بصدوق که از اکابر علماء و فقهاء شیعه در قرن چهارم هجری بود نقاد در علم حدیث و بصیر بحال رجال و در میان علماء قم و ... در کتاب معتبرش (عیون اخبار الرضا) و نیز ابومنصور احمد بن علی بن ابیطالب الطبرسی در کتاب احتجاج شرح مناظره را مفصلا نوشته اند که حضرت امام موسی الکاظم علیه السلام فرمود روزی در مجلس خلیفه هرون الرشید عباسی وارد شدم از من سؤالاتی نمود و جوابهائی شنید از جمله سؤالاتش همین سؤال شما بود که گفت:کیف قلتم انا ذریة انبی صل الله علیه و اله  و النبی لم یعقب و ... (چگونه شما میگوئید ما زریه پیغمبریم و حال آنکه پیغمبر عقبی نداشت و جز آن نیست که عقب از برای پسر است نه از برای دختر و شما اولاد دخترید و نبود برای آنحضرت عقبی .)

حضرت در جواب او قرائت فرمودند آیه 84 از سوره 6 (انعام)  را   و من ذریته داود و سلیمان و أیوب و یوسف و موسی و هرون و کذلک نجزی المحسنین و زکریا و یحیی و عیس و الیاس کل من الصالحین.  (هدایت نمودیم از ذریه نوح یا ابراهیم(نظر به اختلاف تفاسیر)داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هرون و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را که همه از صالحین بودند).

آنگاه حضرت بمحل استشهاد از آیه عنایت نموده و فرمود به هرون من ابو عیسی یا امیرالمومنین ؟ یعنی کیست پدر عیسی هرون در جواب  گفت: لیس لعیسی اب  یعنی برای عیس پدری نبوده

حضرت فرمودند:  انما الحقه الله بذراری الانبیاء علیهم السلام من طریق ... یعنی جز این نیست که خدای  تعالی ملحق گردانید او را بذراری انبیاء از  طریق مریم و همچنین ملحق گردانیده است ما را بذریه پیغمبر صل الله علیه و اله  از قبل مادرمان فاطمه علیها السلام.

... آنگاه فرمود آیا زیاد بکنم دلیل از برای تو هرون عرض کرد بیان کن .

حضرت قرائت فرمودند آیه شریفه مباهله را که آیه 54 از سوره 3(آل عمران است) فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل ... یعنی : هر کس با تو در مقام مجادله برآید درباره عیسی بعد از آنکه بوحی خدا باحوال او آگاهی یافتی بگو بیائید ما و شما با فرزندان و زنان و کسانیکه بمنزله نفس ما هستند با هم بمباهله برخیزیم تا دروغگویان و کافران را بلعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.

آنگاه فرمود احدی ادعا ننموده است که در موقع مباهله بامر پروردگار در مقابل نصاری داخل نموده باشد پیغمبر در زیر کساء مگر علی بن ابیطالب و فاطمه و حسن و حسین علیه السلام را پس چنین مستفاد میشود که مراد از انقسنا علی بن ابیطالب است و مراد از نسائنا فاطمه زهراء و مراد از ابنائنا حسن و حسین اند که خداوند آنها را پسران رسول خود خواند است. 

همینکه هرون این دلیل واضح را شنید بی اختیار گفت  احسنت یا ابالحسن پس از این استدلال حضرت امام موسی الکاظم علیه السلام جهة هرون که حسن و حسین علیه السلام فرزندان رسول خدا هستند ثابت میشود که جمیع سادات فاطمی الی انقراض العالم باین افتخار جلیل مفتخرند و تماما ذراری و اولادهای رسول الله اند.  ...

حافظ - دلائل شما بسیار مکفی و تمام بود قطعا انکار آن را نمی نمایند مگر اشخاص لجوج عنود و خیلی هم ممنون شدم که کشف حجب فرموده ما را مستفیض فرمودید تا رفع این شبهه بزرگ شد. ...

شبهای پیشاور ، ص 99 -107

غدیر خم از حدیث رسول خدا

 بسم الله الرحمن الرحیم

واقعه غدیر خم

رسول خدا صلى الله علیه و آله در دهمین سال هجرت، زیارت خانه خدا "کعبه" را با اجتماع مسلمین آهنگ فرمود. و در میان قبایل مختلفه و طوائف اطراف بر حسب امر آنحضرت اعلان شد، و در نتیجه گروه عظیمى بمدینه آمدند تا در انجام این تکلیف الهى "اداى مناسک حج بیت الله" از آنحضرت پیروى و تعلیمات آنحضرت را فرا گیرند. این تنها حجى بود که پیغمبر صلى الله علیه و آله بعد از مهاجرت بمدینه انجام داد، نه پیش از آن و نه بعد از آن دیگر این عمل از طرف آنحضرت وقوع نیافته و این حج را باسامى متعدد در تاریخ ثبت نموده اند، از قبیل : حجه الوداع - حجه الاسلام - حجه البلاغ - حجه الکمال - حجه التمام. در این موقع رسول خدا صلى الله علیه و آله غسل و تدهین فرمود و فقط با دو جامه ساده "احرام" که یکى را بکمر بست و آندیگر را بدوش افکند روز شنبه بیست چهارم یا بیست پنجم ذیقعده الحرام بقصد حج پیاده از مدینه خارج شد و تمامى زنان و اهل حرم خود را نیز در هودج ها قرار داد، و با همه اهل البیت خود و باتفاق تمام مهاجرین و انصار و قبایل عرب و گروه عظیمى از خلق حرکت فرمود. اتفاقا در این هنگام بیمارى آبله - یا حصبه - در میان مردم شیوع یافته بود و همین عارضه موجب گردید که بسیارى از مردم از عزیمت و شرکت در این سفر باز ماندند مع الوصف گروه بیشمارى با آنحضرت حرکت نمودند که تعداد آنها به یکصد و چهارده هزار و یکصد و بیست تا یکصد و بیست و چهار هزار و بیشتر ثبت شده است. البته از اهالى مکه و آنها که باتفاق امیرالمومنین على علیه السلام و ابو موسى از یمن آمدند بر این تعداد اضافه میشوند - بامداد یکشنبه موکب نبوى صلى الله علیه و آله در " یلملم " بود و شبانگاه به " شرف السیاله " رسیدند و در آنجا نماز مغرب و عشاء را خواندند و صبح آنشب را در "عرق الظبیه" اداى فریضه فرمودند سپس در "روحاء" فرود آمدند و پس از کوچ از آنجا نماز عصر را در "منصرف" ادا فرمودند و نماز مغرب و عشا را در "متعشى" خواندند و در همانجا صرف غذا کردند و نماز صبح روز بعد را در "اثابه" خواندند و بامداد سه شنبه را در "عرج" درک کردند و در نقطه اى که بنام "لحى جمل" معروف است که در شیب و فرازهاى "جحفه" است آنحضرت حجامت کرد سپس در "سقیاء" فرود آمدند "روز چهارشنبه" و پس از حرکت از آنجا نماز صبح را در "ابواء" خواندند و از آنجا حرکت کردند و روز جمعه به "جحفه" رسیدند و از آنجا به "قدید" رفته و شنبه را در آنجا درک فرمودند و روز یکشنبه در "عسفان" و پس از طى راه از آنجا و رسیدن به "غمیم". پیادگان در مقابل پیغمبر صف بستند. و به رسول خدا صلى الله علیه و آله از خستگى شکوه نمودند. پیغمبر صلى الله علیه و آله بانها دستور قدم دو دادند و با اجراء این دستور احساس راحتى نمودند. روز دوشنبه در "مر الظهران" بسر بردند و هنگام غروب آفتاب به "سرف" و پیش از اداى نماز مغرب بحوالى مکه رسیدند و در ثنیتین "دو کوه مشرف بمکه" فرود آمدند و شب را در آنجا بسر برده و روز سه شنبه داخل مکه شدند. پس از آنکه رسول خدا صلى الله علیه و آله مناسک حج را انجام دادند و با جمعیتى که بهمراه آنحضرت بودند آهنگ بازگشت بمدینه فرمودند چون بغدیرخم "که در نزدیک جحفه است" رسیدند. ... بقیه را در ادامه مطلب دنبال فرمائید...

ادامه مطلب ...

باغ بهشت مولا

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلیم می گوید:  امیرالمومنین علیه السلام برایم حدیث نموده و فرمود:

در یکی از راههای مدینه بهمراه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم راه می رفتیم ، تا اینکه به باغی رسیدیم.  عرض کردم: یا رسول الله ،‌چه باغ زیبایی است!  فرمود:

چه زیباست ! ولی برای تو در بهشت زیباتر از این هست.

به باغ دیگری رسیدیم.  عرض کردم:  یا رسول الله ، چه باغ زیبایی است!  فرمود:

چه زیباست ، ولی برای تو در بهشت زیباتر از این هست. 

تا آنکه از هفت باغ گذشتیم. در هر کدام من عرض می کردم: یا رسول الله ،‌چه زیباست ! و حضرت می فرمود:  برای تو در بهشت زیباتر از این هست.

اسرار آل محمد صل الله علیه و آله ، ص 207

واقعه غدیر خم در کتب اهل سنت

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز در خصوص واقعه غدیر خم روزی که پیامبر اسلام صل الله علیه و آله و سلم دست حضرت علی علیه السلام را بعنوان وصی و جانشین خود بالا برد مطالبی ارزشمند از کتاب بزرگ و ارزشمند علامه امینی می آوریم که این مطالب را از کتب علمای بزرگ اهل سنت جمع آوری کرده:

«... و اما علماء علم کلام - در مورد اقامه دلیل و برهان در هر یک از مسائل کلام - وقتى که بموضوع امامت میرسند : براى غلبه بر مدعى و یا بمنظور نقل دلیل و برهان طرف خود ناگزیرند که متعرض واقعه غدیر خم شوند - هر چند که در عین این اقدام بزعم خود در چگونگى دلالت حدیث مزبور بمناقشه پردازند. اینک جمله از متکلمین بنام که در کتب خود بذکر واقعه غدیرخم پرداخته اند :

1 - قاضى ابوبکر باقلانى بصرى "متوفى 403" در "التمهید"

2 - قاضى عبد الرحمن ایجى شافعى "متوفى 756" در "المواقف"

3 - سید شریف جرجانى "متوفى 816" در "شرح المواقف"

4 - بیضاوى "متوفى 685" در "طوالع الانوار" 5 - شمس الدین اصفهانى در "مطالع الانظار"

6 - تفتازانى "متوفى 792" در "شرح المقاصد"

7 - قوشچى - المولى علاء الدین "متوفى 879" در "شرح تجرید"

و عین الفاظ نامبردگان بطورى است که ذیلا ترجمه و ذکر میشود :

بتحقیق پیوسته که پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله در روز غدیرخم که در محلى است بین مکه و مدینه بنام جحفه - هنگام بازگشت از حجه الوداع مردم را جمع فرمود و آن روز بسیار گرم و سوزان بود بحدى که مردم قسمتى از رداى خود را زیر پا میگذاردند از شدت گرمى زمین. پس از گرد آمدن خلق - آنحضرت در جایگاه بلندى خطبه ایراد فرمود و از جمله فرمود : اى گروه مسلمانان. آیا من اولى "سزاوارتر" بر شما و امور شما از خود شما نیستم ؟ گفتند : آرى بخدا قسم. آنگاه فرمود : هر کس که من مولاى اویم پس از من على علیه السلام مولاى او خواهد بود، خداوندا دوست بدار آنکه را که او را دوست بدارد، و دشمن بدار آنکه را که او را دشمن بدارد، و یارى کن یاران او را و خوار کن خوارکنندگان او را و از جمله متکلمین - قاضى النجم محمد شافعى "متوفى 867" است که در "بدیع المعانى" این واقعه را ذکر کرده است، و جلال الدین سیوطى در اربعین خود و مفتى شام حامد بن على عمادى در "الصلاه الفاخره بالاحادیث المتواتره" و آلوسى بغدادى "متوفى 1324" در "نثر اللئالى" و غیر اینها. علماء علم لغت نیز در آنجا که بلغاتى از قبیل. مولى. خم. غدیر. ولى بر خورد نمایند ناچار بحدیث غدیر خم اشاره مینمایند - مانند : ابن درید محمد بن حسن "متوفى 321" در جلد 1 " جمهره " ص 71 - و ابن اثیر در " النهایه " و حموى در " معجم البلدان " در بیان "خم" و زبیدى حنفى در " تاج العروس " و نبهانى در " المجموعه النبهانیه ". »

الغدیر ، ج 1

راویان حدیث

بسم الله الرحمن الرحیم

راویان حدیث غدیرخم از صحابه پیغمبر

صحابه پیغمبر که ابتدای نام آنها با "حرف الف" شروع می شود

1 - ابو هریره دوسى "که در سن هفتاد و هشت سالگى در یکى از سالهاى 59 - 58 - 57 درگذشته" - روایت او بطور مسند در جلد 8 تاریخ خطیب بغدادى صفحه 290 بدو طریق از مطر وراق از شهر بن جوشب از ابوهریره بلفظ او که بعدا ذکر میشود موجود است و در " تهذیب الکمال فى اسماء الرجال " تالیف ابى الحجاج مزى و در جلد 7 از " تهذیب التهذیب " ص 327، و در مناقب خوارزمى ص 130 ذکر شده و خوارزمى در کتاب مقتل امام سبط شهید "حسین بن على علیه السلام" او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه بشمار آورده است. و جزرى - در ص 3 از " اسنى المطالب " و سیوطى در " در المنثور " جلد 2 ص 259 از ابن مردویه و خطیب و ابن عساکر هر یک بسلسله سند خود از او "ابو هریره" روایت نموده اند، و در ص 114 " تاریخ الخلفاء " نقل از ابى یعلى موصلى بسلسله سند خود از نامبرده روایت نموده و در " فرائد السمطین " تالیف حموینى باسنادش از شهر بن جوشب او نامبرده روایت شده و در جلد 6 از " کنز العمال " تالیف متقى هندى ص 154 بطریق ابن ابى شیبه از او و از دوازده تن دیگر از صحابه و در همان جلد ص 403 از عمیره بن سعد از او، و در جلد 2 " الاستیعاب " تالیف ابن عبد البر ص 473 و در جلد 5 " البدایه و النهایه " تالیف ابن کثیر دمشقى ص 214 نقل از حافظ ابى یعلى و حافظ ابن جریر باسناد آندو از ادریس و داود از پدر آنها "یزید" از او، و همچنین از شهر بن جوشب از او و همچنین از عمیره بن سعد از او، و در کتاب " حدیث الولایه " تالیف ابن عقده و " نخب المناقب " تالیف ابوبکر جعابى و در " نزل الابرار " ص 20 از طریق ابى یعلى موصلى و ابن ابى شیبه از او روایت شده، آنچه فوقا از سلسله هاى متعدد نقل شده همه منتهى به ابى هریره میشود. ...

الغدیر ، ج 1


پدرم فدای تنهای شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی راه خلوت شد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم مرا در آغوش گرفت و در حالیکه گریه اش گرفته بود فرمود:

«پدرم فدای تنهای شهید»  

عرض کردم:  یا رسول الله ، چرا گریه می کنی؟ 

فرمود:  از کینه هایی که در دل اقوامی است و آنرا برایت ظاهر نمی کنند مگر بعد از من ، و آن کینه های بدر و خونهای اُحُد است.

عرض کردم:  آیا دینم در آنهنگام سلامت خواهدبود؟

فرمود:  دینت در سلامت خواهد بود.

اسرار آل محمد صل الله علیه و آله و سلم ، ص 207


پیشگوئی

بسم الله الرحمن الرحیم

پیشگوئی پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از مظلومیت امیرالمؤمنین علیه اسلام

سپس پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به فاطمه و همسر او و دو پسرش نگاهی کرد و فرمود:

ای سلمان ، خدا را شاهد می گیرم که من با کسانی که با اینان بجنگند روی جنگ دارم و با کسانی که با اینان روی صلح داشته باشند روی صلح دارم.  بدانید که اینان در بهشت همراه منند.

سپس پیامبر صل الله علیه و آله و سلم رو به علی علیه السلام کرد و فرمود:

یا علی تو بزودی بعد از من ، از قریش و متحد شدنشان بر علیه تو و ظلمشان بر تو سختی خواهی کشید. اگر بر علیه آنان یارانی یافتی با آنان جهاد کن و با مخالفین خود بوسیله موافقینت جنگ کن ، و اگر یاری نیافتی صبر کن و دست خود را نگهدار و با دست خویش خود را در هلاکت مینداز .  تو نسبت به من بمنزله هارون نسبت به موسی هستی ، و تو از هارون اسوه و روش خوبی خواهی داشت که به برادرش موسی گفت: « ان القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی » ، این قوم مرا ضعیف شمردند و نزدیک بود مرا بکشند.

اسرار آل محمد صل الله علیه و آله و سلم ، ص 205 - 2

احادیث مهدویت

بسم الله الرحمن الرحیم

در روایات و احادیث فراوانی به تواتر (روایات متواتر آن است که به تکرار از اشخاص گوناگون گزارش شده است.) از حضرت مهدی علیه السلام یاد شده است. چنانچه ، حافظ شیخ منصور علی ناصف ، درباره تواتر احادیث وارد شده درباره حضرت مهدی ارواحنا فداه می گوید:

در میان تمام طبقات علماء و دانشمندان مشهور است که در آینده مردی به نام مهدی علیه السلام ظهور خواهد کرد و تمام ممالک اسلامی را تحت سیطره خود در اورده ، موجب بسط عدالت در میان مردم خواهد شد...  احادیث مهدی علیه السلام را گروهی از نیکان صحابه نقل کرده و بزرگان محدثین ، مانند : ابن داوود ، ترمذی ، ابن ماجه ، طبرانی ، ابولیلی ، احمدبن حنبل و حاکم نیشابوری در تألیفات خود آورده اند.

تواتر اخبار مهدی علیه السلام بر همگان روشن است. هر کس که کمترین آگاهی ، ذره ای ایمان و اندکی انصاف داشته باشد ، نمی توان این قضیه را انکار نماید.

سودای روی دوست (تألیف شیخ مرتضی آقا تهرانی) ، ص 16 - 17


دجال

بسم الله الرحمن الرحیم

حسن خزاز گفت: از امام رضا علیه السلام شنیدم که فرمود:

بعضی از کسانی که ادعای محبت و دوستی ما را دارند ، ضررشان برای شیعیان ما از دجال بیشتر است.

حسن گفت: عرض کردم؛ ای پسر رسول خدا صل الله علیه و آله به چه علت ؟

فرمود:

به خاطر دوستی شان با دشمنان ما و دشمنی شان با دوستان ما.  و هرگاه چنین شود ، حق و باطل به هم در آمیزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق بازشناخته نشود.

صفات الشیعة ، حدث 14 ، ص 35

قرآن ناطق

بسم الله الرحمن الرحیم

ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ

آن ، کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است.

علی بن ابراهیم قمی - در تفسیرش به سند خود - از ابی عبدالله علیه السلام ، «الکتاب» در این آیه را به حضرت علی علیه السلام تأویل کرده و افزوده است:

شکی دراو نیست ، او مایه هدایت پرهیزگاران است.(تفسیرقمی، ج1، ص 59)

مؤید این تأویل ، سخن خود حضرت وصی علیه اسلام است که تفسیر کاشف در ذیل آیه وَمَا یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ   آورده است:

قال الامام أمیرالمومنین علی علیه السلام : ذاک القرآن الصامت ، و أنا القرآن الناطق.(تفسیر کاشف ، ج 2 ،‌ص 14)

امام امیرمؤمنان  علی علیه السلام فرمود:

آن ، قرآن خاموش است و قران ناطق منم.

پرتوی از فضایل امیرالمومنین در قرآن ، ص 34

شناخت حضرت علی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

شیخ سلیمان بلخی حنفی (از علمای اهل سنت )در باب 75 ینابیع المودة از ابوالمؤید موفق بن احمد اخطب خطباء خوارزم بسند خودش از عبدالرحمن بن ابی لیلی از پدرش نقل مینماید که گفت در روز خیبر رسول اکرم صل الله علیه و آله علم را بعلی بن ابیطالب داد و خداوند بدست آنحضرت فتح نصیب مسلمانان نمود و در غدیر خم بمردم شناسانید علی را باین عبارت که :

انه مولی کل مؤمن و مؤمنة وقال له أنت منی و انا منک و انت تقاتل علی التاویل کما قاتلت علی اتنزیل و انت منی بمنزلة هرون من موسی و انا سلم لمن سالمک و حرب لمن حاربک و أنت العروة الوثقی و أنت تبین ما اشتبه علیهم من بدی و أنت امام و ولی کل مؤمن و مؤمنة بعدی و انت الذی ازل الله فیه و اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر و انت لاخذ بسنتی و ذاب البدع .....

« بدرستیکه علی بن ابیطالب اولی بتصرف بر هر مؤمن و مؤمنه است آنگاه فرمود بعلی تو از منی و من از تو و تو جنگ میکنی بر تأویل (قرآن) هم چنانیکه من جنگ کردم بر تنزیل (قرآن) و تو از من بمنزله هارونی از موسی و من در سلم و سلامتم با کسیکه با تو از در سلم و سلامت باشد و در جنگم با کسیکه با تو در جنگ است و توئی عروةالوثقی و توئی بیان کننده هر چیزی که مشتبه میشود بر آنها بعد از من و توئی امام و ولی هر مؤمن و مؤمنه بعد از من ( این کلمه بعدی که در بسیاری از اخبار رسیده برای اهل بصیرت و انصاف واضح مینماید که کلمه مولی بمعنای اولی بتصرف است نه بمعنای محب و ناصر که اهل تسنن گمان نموده اند و اگر بمعنای محب و ناصر بود جمله بعدی معنی نداشت. زیرا دوستی علی و نصرت او در حیات و ممات پیغمبر بایستی عملی باشد نه فقط بعد از پیغمبر او را دوست بدارند و یاری بنمایند پس کلمه مولی بمعنای اولی بتصرف است که در زمان حیات رسول الله خود اولی بتصرف است و بعد از وفات آن حضرت این مقام مقدس را علی واجد است).  و در باره تو نازل گردیده (آیه 3 سوره 9توبه ) یعنی ندائیست از خدا و رسول بسوی مردم روز حج اکبر (اشاره است به بردن علی علیه السلام آیات اول سوره برائت را و قرائت نمودن بر اهل مکه) و توئی عمل کننده بسنت من و برطرف کننده بدعتها از امت من و من اول کسی بودم که بدعتها را برطرف نمودم و تو با منی در بهشت و اول کسی که وارد بهشت میشود من و تو و حسن و حسین و فاطمه هستیم و خداوند وحی نمود که فضیلت و مقام تو را خبر دهم پس برخواستم بین مردم (در روز غدیر) و رسانیدم بآنها آنچه را که خداوند بمن امر نموده بود تبلیغ او را اینست (معنی) فرموده حق تعالی که ای پیغمبر و رسول (مکرم ) برسان (بمردم) چیزی را که نازل گردیده بتو از جانب خدا تا آخر آیه شریفه.

آنگاه فرمود: یا علی اتق الضغائن التی هی فی صدور من لایظهر ها الا بعد موتی اولئک یلمنهم الله و یلعنهم الاعنون. ثم بکی صلی الله علیه و آله و سلم و قال أخبرنی جبرئیل أنهم یظلمونه بعدی و ان ذلک الظلم یبقی حتی اذاقام قائمهم - و علت کلمتهم و اجتمعت الامة علی محبتهم و کان الثانی ....

یا علی بپرهیز از کینه هائی که در سینه ها پنهان است و ظاهر نمیکنند آنرا مگر بعد از مردن من.

آنها کسانی هستند که لعنت میکند آنها را خدا و هر لعنت کنند پس گریه کرد پیغمبر و فرمود که جبرئیل مرا خبر داده است که آنها ظلم میکنند بعلی و اهل بیت من و این ظلم باقی میماند تا آنکه قیام نماید قائم  آل محمد و بلند شود سخن آنها و اجتماع نمایند امت من بر دوستی آنها و دشمن آنها کم باشند و کاره و بی میل بآنها ذلیل باشند و زیاد شود مدح کنندگان آنها و آن در زمانی خواهد بود که شهرها تغییر پیدا می نماید و مردم ضعیف گردند و از فرج ظهور مأیوس شوند.

پس در آنوقت ظاهر میگردد قائم مهدی از فرزندان من و قیام مینماید و ظاهر میکند خداوند بآل محمد حق را و بشمشیرهای آنهاباطل را از میان میبرد و مردم چه با کمال رغبت و میل و چه با خوف و ترس تبعیت مینمایند آنها پس از آن فرمود ای گروه مردم بشارت باد شما را بفرج پس درستیکه وعده خداوند حق است و رد نمیشود قضاء او و اوست حکیم و دانای آگاه بدرستی که فتح خداوند نزدیک است.

شبهای پیشاور ، ص 77-79

هر کس علی را دوست بدارد - 2

بسم الله الرحمن الرحیم

قسمت دوم

... آگاه باشید ، هر کس علی را دوست بدارد ، خداوند به تعداد رگهای بدنش ، از حوری های بهشت به او می بخشد و در مورد هشتاد نفر از اقوام و خویشانش ، شفاعت می کند و به تعداد موهای بدنش ، از حوریان بهشتی و از شهرهای بهشت برخوردار میشود.  

بدانید ، هر کس علی را دوست بدارد ، خداوند ، ملک الموت (عزراییل) را برای [قبض روح] او ، آن گونه می فرستد که برای پیامبران فرستاده می شود و ترس از نکیر و منکر را از او بر میدارد و رویش را سفیدمی کند ، و او با حضرت حمزه سیدالشهدا همنشین خواهد بود.  

 آگاه باشید ، هر کس علی را دوست بدارد ، خداوند ، حکمت را در قلبش ثابت می کند و سخن درست را بر زبانش جاری می سازد و درهای رحمت را به رویش می گشاید. ... 

 

(باید توجه داشت که دوست داشتن واقعی حضرت علی علیه السلام یعنی رعایت تقوی و پیروی از دستوراتش. هرچند دوست داشتن تنها نیز اثراتی دارد.)

فضائل الشیعة (شیخ صدوق) ، ص 21

طلوع خورشید تابان

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

... قاضی فضل بن روزبهان که از اکابر متعصبین علماء عامه میباشد که از شدت تعصب انکار اخبار صحیحه صریحه را مینماید ولی در موضوع حضرت ولی عصر مهدی آل محمد عجل الله تعالی فرجه موافقت با نظر و عقیده امامیه اثنا عشریه دارد و عجب آنکه در کتاب ابطال الباطل که ردّ بر نهج الحق علامه حلی قدس سره(یعنی رد بر شیعیان نوشته) کلماتی در فضائل و مناقب اهل بیت طهارت دارد که از جمله اشعاری در مدح ائمه اطهار انشاء نموده که اشاره بحضرت مهدی و ظهور انحضرت مینماید که بمناسبت مقام ذکر مینمائیم که گوید : 

 

سلام علی المصطفی المجتبی     سلام علی السید المرتضی  

سلام علی سیدتنا فاطمة            من اختار ها الله خیر النساء 

سلام من المسک انفاســــــــه       علی الحسن الالمعیّ الرضا 

سلام علی الاورعی الحسیــــن     شهید بری جسمه کربـــــــــلا 

سلام علی السید العابدیــــــــن     علی بن الحسین ازکی المجتبی 

سلام علی الباقر المهتـــــــــــدی    سلام علی اصادق المقتدی 

سلام علی الکاظم الممتحـــــــن    رضی السجایا امام التقـــــــــی 

سلام علی الثامن المؤتمـــــــــن    علی الرضا سید الاصفیــــــــــــاء 

سلام علی المتقی النقـــــــــــی    محمد الطیب المرتجــــــــــــــی 

سلام علی الا لمعی النقـــــــــی    علی المکرم هادی الوری 

سلام علی السید العسکــــــــری    امام بجهز جیش الصفـــــــــــا 

سلام علی القائم المنتظـــــــــر      أبی القاسم الغر نور الهـــــــــدی 

سیطلع کالشمس فی غاســــــق   ینجیه من سیفه المنتفـــــــــــی 

تری یملاء الارض من عدلــــــــــه      کما ملات جور أهل الهـــــــــــوی 

سلام علیه و       آبـــــــــائـــــــــه    و انصاره ما تدوم السمـــــــــــــاء 

 

ماحصل کلام بمقتضای مقام آنکه بعد از سلام بارواح مقدسه أئمه اثنا عشر و ستودن مراتب و درجات مرتب آنها - بنام امام دوازدهم که میرسد بعد از سلام بر آن حضرت اقرار مینماید که او است قائم منتظر که کنیه مبارکش ابوالقاسم است و زود است که مانند خورشید تابان طالع و ظاهر گردد و عالم را پر از عدل و داد کند هم چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد. 

 

شبهای پیشاور ، ص 75 - 76