اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

اهل بیت

بسم الله الرحمن الرحیم

عامر بن سعد نقل می کند:

چون جبرئیل به حضور پیامبر صل الله علیه و آله رسید، آن حضرت علی و فاطمه و فرزندان آن دو را در زیر لباس خاصی جمع کرد و گفت:

خدایا اینان اهل بیت من هستند. ( کنز العمال، ج13 ص163 ش 36496)


محبت واجب بر ما

بسم الله الرحمن الرحیم

پروردگار عالم در سوره شوری آیه بیست و سوم می فرماید:

« بگو من هیچ پاداشی از شما در برابر زحمات رسالتم نمی خواهم، جز دوست داشتن اهل بیت و نزدیکانم»

در روایتی از ابن عباس آمده است:

هنگامی که آیه فوق نازل شد، جمعی از صحابه از رسول خدا سئوال کردند: ای پیامبر خدا!  آنان چه کسانند که خداوند محبتشان را بر ما واجب ساخته است؟ حضرت در جواب فرمودند: علی ، فاطمه و دو فرزندانشان

(فرائد سمطین 32 ص 13 ش 359)


مناظره زیارت - 8

بسم الله الرحمن الرحیم


ادامه...


کاتب عثمان [حنفی]:

انس بن مالک می گوید، پیامبر فرمود: من شما را قبلاً برای مصلحتی از زیارت قبرها منع کردم، ولی حالا هر که خواست می تواند زیارت کند. زیرا این امر موجب رقت قلب و یادکردن قیامت می شود، ولکن چیزی نگویید که مورد خشم خدا شود. (مسند احمد بن حنبل، ج 3 ص 38 و 63 و 66). مثلاً اعتراض به این که چرا این شخص مرد.

ظاهراً نهی پیامبر از زیارت قبرها برای این بود که عده ای از اهل کتاب بر مزار مردگان اولیا، سجده می کردند، اما بعدها که برای مسلمین واضح شد که سجده بر مزار حرام است، پیامبر صل الله علیه و آله منع از زیارت قبور را برداشت (مستدرک حاکم، ج1 ، ص375).

ابوهریره از پیامبر صل الله علیه و آله روایت کرده است، کسی که بر سر قبر آشنایی عبور کرد و بر او سلام و درود فرستاد، وی جواب سلام او را می دهد ( اهوال القبور ابن رجب حنبلی ، ص 142).


دکتر عبدالصمد [شافعی]:

انس بن مالک نقل می کند که رسول خدا صل الله علیه و آله قبر مادر گرامیش را زیارت کرد و بر آن گریست به طوری که دیگران را هم گریاند(صحیح مسلم، ج2، ص 366 مستدرک حاکم ج1 ص 531).  از این رو جای تعجب است که وهابیت گریه بر مزارها را حرام و شرک می داند.

ابن ابی شیبه می گوید، پیامبر صل الله علیه هر سال به زیارت قبور شهدای احد می رفت و می گفت: السلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار (مستدرک حاکم، ج1 ص 533).

ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب این امر تربیتی اسلامی را به چه دلیلی تحریم کرده اند، آیا این فتوا بر منع زیارت قبور نوعی مقاومت در برابر سنت پیامبر نیست؟ آیا این فتوا نوعی بدعت در برابر سنت پیامبر نیست؟ آری کسی که جعل حکم کند بدعت گذار است و پیامبر بدعت گذار را لعن کرده است.


علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:

من در پیرو بیانات دکتر عبدالصمد اضافه می کنم که حاکم نیشابوری نقل می کند: فاطمه علیها سلام در زمان حیات پدر، جمعه ها به زیارت قبر عمویش حمزه می رفت و نماز می خواند و گریه می کرد (مستدرک حاکم، ج1 ص 533).

در حالی که اگر کار آن حضرت خلاف بود پیامبر صل الله علیه و آله او را منع می کرد و سکوت پیامبر علامت رضایت است زیرا قول و فعل و تأیید و تکذیب پیامبر همان سنت است.

پیامبر صل الله علیه و آله به اهل بقیع سلام می کرد. در صحیح بخاری مکرر آمده است که خلیفه دوم گفت: این ها مردگانند و این آیه را خواند: « انک لا تسمع الموتی: تو مردگان را نمی توانی بشنوانی -  نمل/80-».  پیامبر فرمود: به خدا سوگند آنها شنواتر از شمایند چون روح شما محصور جسم شماست ولی آنها آزادند و فرمود: مراد از  اَلمُوتی  در آیه ای که خواندی، کفار دل مرده است، نه مردگان قبرها.

صحابه منبر پیامبر را که از ستون حنانه درست شده بود می بوسیدند و تبرک می جستند؛ حال جای وهابی های امروز در آن زمان خالی است که به صحابه درس شرک و توحید تعلیم دهند!

این منبر را در زمان معاویه شکستند و قطعات آن را بین خود برای تبرک جستن حفظ کردند.  عبدالله بن عمر، از قبه منبر پیامبر تبرک می جست. صاحب بخاری می گوید در بصره در خانه میزبان، یک کاسه چوبی دیدم که از مدینه آورده بودند که پیامبر صل الله علیه و آله در آن آب می خورده است، من هم در آن کاسه به عنوان تبرک آب خوردم ( صحیح بخاری ، کتاب الاشربه، ، باب التبرک بکأس النبی، ج 10، ص 103).  ولی وهابی ها این قبیل روایات را حذف کرده اند.



حق با کیست ، ج 2 ص48 - 46

مناظره زیارت - 7

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه از قبل...

بن شریح [وهابی]:
ما از پیامبر صل الله علیه و آله بر این حرمت حدیثی داریم که می گوید « نهی النبی عن الصلوة الی القبور: نهی کرد پیامبر صل الله علیه و آله از نماز خواندن در قبرستان ها». و در صحیح مسلم آمده است « و لا تجلسوا علی القبور و لا تصلوا الیها» (صحیح مسلم ج 3 ص 62)

علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:
جناب بن شریح ادبیات عرب را هم خدشه دار کرده و حدیث را هم غلط معنا می کند.  شما که کرسی فتوا دارید چگونه یک جمله ساده عربی را که به زبان خودتان است نمی توانید درست معنا کنید.

سلف امیه [وهابی]:
تو با این ایراد بچه گانه آبروی خودت را می بری و ثابت می کنی که خودت از عربی چیزی نمی دانی. این حدیث از نماز در قبرستان منع می کند و جناب بن شریح آن را درست معنا کردند ولی تو نفهمیدی.  پس حالا دقت کن من حدیث را جمله جمله برای ترجمه می کند. نهی النبی «نهی کرد نبی اکرم»، عن الصلوة « از نماز خواندن» الی القبور «در قبرستان ها». حالا تو می گویی ترجمه غلط است وای به حال تو.

علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:
شما کمی حوصله کنید تا معلومتان شود که چگونه حدیث را وارونه ترجمه می کنید و از آن حرمت نماز در قبرستان و کنار مرقد امامان را در می آورید. در حدیث نیامده است « عن الصلوة عند القبور» منع کرد از نماز خواندن در قبرستان یا در کنار قبرها، بلکه فرمود: « الی القبور»  یعنی به سوی قبرها نماز نخوانید.  می دانیم که « عند » قید مکان و « الی » قید جهت است.
حرف « الی » به معنای تعیین جهت است یعنی مبادا قبرها را قبله و جهت قرار دهید.  خوب حالا ما نماز را کمی آن طرف تر می خوانیم، به طوری که عملا شما و ما در مسجدالنبی همین کار انجام می دهیم. حالا از دو حال خارج نیست که شما یا عمدا برای اهداف خود حدیث را تحریف می کنید و حرف « الی » را به مفهوم « عند » ترجمه می کنید و یا سواد کافی برای ترجمه قرآن و حدیث ندارید.
اصل ماجرا این است که پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) می دید یهودیان قبرهای بزرگان خود را قبله قرار می دادند و بر آنها سجده می کردند و لذا به پیروان خود فرمود: مواظب باشید به سوی قبر یا در مقابل قبرها نماز نخوانید (مستدرک حکم، ج 1 ، ص 375)   هر چند شما آن را قبله قرار نداده اید ولی ممکن است کسی که از دور می بیند تصور کند شما عمل خرافی یهود را تکرار می کنید.
به هر حال می ترسم شما آقایان سایر احادیث و یا آیات قرآن را هم این گونه ترجمه و تحلیل کرده باشید و من در مواری با این امر مواجه شده ام!

حق با کیست ج 2 ص 46 - 44

خویشان نزدیک پیامبر اکرم صل الله علیه و آله


بسم الله الرحمن الرحیم

((قل لا اسئکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))

((احمد بن حنبل )) در ((مناقب )) - ((حافظ ابن منذر)) - ((حافظ این ابى حاتم ))- ((حافظ طبرانى )) - ((حافظ ابن مردویه )) - ((واحدى مفسر)) - ((ثعلبى مفسر)) - ((حافظ ابراهیم )) - ((بقوى مفسر)) - و ((فقیه ابن المغازلى )) از ((ابن عباس )) روایت مى کند که مى فرماید:
((لما نزلت هذه الایه ، قبل یا رسول الله من قرابنک ، هولاء الذین وجبت علینا مودتهم فقال ،: على و فاطمه وابناهما))
((بعد از نزول این آیه از پیامبر اکرم (ص ) سؤ ال شد: خویشان نزدیک تو که مودت آنان بر ما واجب است ، چه کسانى هستند؟ حضرت در جواب فرمود:
على (ع )، فاطمه (ع )، و دو فرزند آنها (حسن و حسین ع ).
((محب الدین طبرى )) در ((ذخایر)) - ((زمخشرى )) در ((کشاف )) - ((حموینى )) - در ((راید)) - ((نیشابورى )) در تفسیرش - ((ابن طلحه شافعى ))در ((مطالب السئول )) - ((رازى )) در تفسیرش ) - ((ابوسعید)) در تفسیرش - ((ابوحیان )) در تفسیرش - ((نسفى ))در تفسیرش - ((حافظ هیثمى )) در ((مجمع )) - ((ابن صباغ مالکى )) در ((فصول )) - ((حافظ گنجى )) در ((کفایة الطالب )) - نیز روایت مذکور را ذکر کرده اند.
((قسطلانى )) در ((المواهب اللدنیه )) مى فرماید:
((الزم الله مودة قرباة کافة و بریته و فرض محبة جمله اهل بیته المعظم و ذریته . فقال تعالى : قال لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))
((خداى تعالى مودت خویشان نزدیک پیامبر(ص ) را بر همگان واجب کرده است و درباره وجوب محبت اهل بیت معظم حضرت رسول او ذریه اوست که خدا مى فرماید:
بگو اى پیامبر، در مقابل انجام رسالتم از شما مزدى نمى خواهم به جز مودت خویشان نزدیکم ، روایت مذکور را ((زرقانى )) در ((شرح المواهب )) - ((ابن حجر)) در ((صواعق )) - ((سیوطى )) در ((احاءالمیت )) و در ((اتحاف )) - ((شبلنجى )) در ((نورالابصار)) - و ((صبان )) در ((اسعاف الراغبین )) ذکر کرده اند.
در این موضوع روایت دیگرى ((حافظ ابوعبدالله ملا))در سیره اش نقل کرده است که مى فرماید:
((آن رسول الله قال : آن الله جعل اجرى علیکم المودة فى اهل بیتى و انى سائلکم غدا عنهم )) .
((رسول خدا فرمود: بدرستکیه خداى تعالى مزد (رسالتم ) را که بر عهده شماست مودت خویشان نزدیکم قرار داده است ، و من در روز قیامت نسبت به این مودت از شما بازخواست خواهم کرد، یعنى آنچه در روز قیامت همه در مقابل آن مسئول هستند، عبارت از ولایت چهارده معصوم (ع ) است که از جمله ولایت حضرت صدیقه سلام الله علیهاست .
در روایت دیگرى ((طبرى ))، و ((ابن عساکر))، و ((حاکم حسکانى )) در ((شواهد التنزیل )) به چند طریق از ((ابى امامه باهلى )) نقل کرده اند که حضرت پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود:
آن الله خلق الانبیاء من اشجار شتى و خلقنى من شجرة واحدة ، فنا اصلها، و على فرعها و فاطمة لقاحها، والحسن والحسین ثمرها تعلق بغصن من اعصانهانجى ،. و من زاع عنها هوى ولو آن عبدا عبدالله بین الصفا و المروة الف عام ثم عام ثم الف عام ثم لم یدرک صحبتنا، اکبه الله على منخریه فى النار ثم تلى : قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))
بدرستیکه خداى تعالى نهال وجود پیامبر آن را متفاوت متفرق آفرید، ولى درخت وجود من را جداگانه ، واحد، و منحصربفرد خلق فرمود. من خود استقلال دارم ، کسى در اصالت وجود من شریک من نیست ، من اصل آن درختم ، على (سلام الله علیه )، ساقته آن ، فاطمه (ع ) لقاح (مایه بارورى آن ) و حسن (ع ) و حسین (ع ) میوه هاى درخت وجود من هستند، هر کس شاخه اى از شاخه هاى آن درخت را دستاویز خود کند نجات یافته است و هر کس از آن دور شود به گمراهى افتد و اگر بنده اى از بندگان خدا سه هزار سال بین صفا و مروه خدا را عبادت کند ولى صحبت ما پنج تن را درک نکرده باشد خداى تعالى او را به رو در آتش افکند، سپس پیامبر اکرم (ص ) این آیه را تلاوت فرمود:
((قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))
این مودت ، همان است که در آیه شریفه دیگر بنام ((حسنه )) عنوآن شده است که خداى مى فرماید:
((و من یفترف حسنه نزد له حسنا))
((هر کس حسنه اى را بدست آورد، ما (عاقبت ) بخیرى را براى او مى افزائیم )) که مراد از حسنه در اینجا مودت است .
چنان که ((احمد بن حنبل )) و ابوحاتم )) از ((ابن عباس ))روایت مى کنند که مراد از ((حسنه )) در آیه مذکور مودت آل محمد(ص ) است .
((حافظ ابوالشیخ ابن حبان )) در کتاب ((الثواب )) از ((واحدى )) روایتى از امیرالمؤ منین سلام الله علیه نقل مى کنند آن حضرت فرمود:
((فینا آل حم آیه لا یحفظ مودتنا الا کل مومن ، ثم قرا امیرالمؤ منین سلام الله علیه : قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))
در قرآن آیه اى است که درشان ما (آل حم ) است ، و مودت ما را نگهدارى نمى کند، مگر کسى که مؤ من است . (یعنى هر کس مودت آل محمد(ص ) را محافظت نکند مؤ من نیست ، و از او سلب ایمان مى شود) و سپس امیرالمؤ منین سلام الله علیه آیه :
((قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى ))
را قرائت فرمود.


منبع: فاطمة الزهرا علیهاسلام تألیف علامه امینی

گریه برای متوفی


بسم الله الرحمن الرحیم

در صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابی داود و سنن ابن ماجه از انس بن مالک روایت کنند که گفت:

با رسول خدا صل الله علیه و آله وارد شدیم... ابراهیم در حال جان سپردن بود. چشمان پیامبر اشک ریزان شد، عبدالرحمان بن عوف گفت: ای رسول خدا! شما هم؟! فرمود: « پسر عوف! این رحمت است» سپس بر آن افزود و فرمود: [درست می بینی] «دیده گریان است و دل اندوهبار، ولی هرگز چیزی - جز آنچه که پروردگارمان را خشنود کند - بر زبان نیاوریم. ای ابراهیم! براستی که ما از جدایی تو اندوهگینیم».

صحیح مسلم ، جلد4 ، ص 1808، کتاب الصبیان.  سنن ابی اود، جلد3، ص 193، بابا البکاء علی المت. سنن ابن ماجه، جلد1، ص507. صحیح بخاری، جلد1، ص158.