اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

شیعه؟ - اخبار وجود امام مهدی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

صفحه 69 کتاب وزین شبهای پیشاور درخصوص اخبار وجود امام مهدی علیه السلام از طرق اهل سنت آمده که :   خواجه کلان شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 73 ینابیع المودة و علامه سمهودی شافعی در جواهر العقدین و ابن حجر مکی در صواعق محرقه و طبرانی در اوسط از ابو ایوب انصاری و علی بن هلال (بمختصر تفاوتی در الفاظ و عبارات) نقل نموده اند که در مرض موترسول اکرم صل الله علیه و اله فاطمه سلام الله علیها گریه میکرد رسول اکرم فرمود:  ان لکرامة الله ایاک زوج من هوا أقدمهم سلما و اکثرهم علما (از جمله کرامتهای پروردگار بتو آنست که تزویج کرد تو را بکسی که اقدم مردم است اسلاماً و بیشتر آنها از حیث علم و دانش).  

آنگاه فرمود خداوند متعال نظر فرمود بر اهل زمین پس مرا اختیار نمود پیغمبر مرسل آنگاه نظر دیگر فرمود علی را برگزید بوصایت پس بمن وحی نمود که تو را تزویج نمایم باو و قرار دهم او را وصی خودم.

یا فاطمة منا خیرالانبیاء و هو أبوک و منا خیر الوصیاء و هو بعلک و منا خیرا الشهداء ....  یا فاطمه از ماست بهترین انبیاء و او پدر تو میباشد و از ماست بهترین اوصیاء و او شوهر تو میباشد و از ما است بهترین شهداء و او حمزه عموی پدر تو میباشد و از ما است کسیکه برای سبط این امت و دو سید جوانان اهل بهشت حسن و حسین و آنها پسرهای تو هستند بآن خدائی که جان من در ید قدرت او است از ما است مهدی این امت و او از اولاد تو میباشد.

عنایت امام زمان علیه السلام


ماجرای عنایت امام عصر(عجل الله) به صاحب یک کارخانه

رو به من کرد و گفت: تو امام زمانت را می‌شناسی؟ گفتم: چرا نمی‌شناسم. فرمود: به او سلام کن! گفتم: «السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان یا حجة بن الحسن» این را گفتم، رو به من کرد و فرمود: «و علیک السلام و رحمة الله و برکاته».

 

خبرگزاری فارس: ماجرای عنایت امام عصر(عج) به صاحب یک کارخانه

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، آیت‌الله سید محمد ضیاءآبادی از شاگردان برجسته امام(ره) و آیت‌الله بروجردی است. کلاس‌های اخلاق وی دوشنبه‌شب‌ها در مسجد علی‌بن حسین(ع) منطقه دربند (خیابان شهید زمانی، کوچه شهید شفیعی) برگزار می‌شود.

 

 

در ادامه روایت جالبی از عنایت و دیدار امام زمان علیه السلام به یکی از بندگان مخلص، از زبان آیت‌الله ضیاءآبادی برای علاقه‌مندان نقل می‌شود.

«حاج علی بغدادی» از آن کسانی بوده که به زیارت امام عصر مشرف شده‌اند. این آدم از علما نبود. با سواد هم نبود. مردی بود که در بغداد کارخانه شعربافی (کارگاه پارچه‌بافی) داشت و همان جا مقیم بود. این قصه را مرحوم محدث نوری در نجم الثاقب نقل می‌کند و می‌گوید: اگر در کتاب من نبود غیر از همین جریان که صحتش برای ما روشن شده است؛ کافی بود که کتاب من به خاطر بودن این قصه در آن با شرافت باشد، او می‌گوید: 80 تومان سهم امام در ذمه‌ من آمده بود.

حالا می‌دانیم تقریبا 200 سال پیش، 80 تومان ارزش زیادی داشت. برای ادای دینم از بغداد حرکت کردم و به نجف رفتم. آنجا علما و فقهای بزرگواری را که می‌شناختم مرحوم شیخ انصاری و دو نفر دیگر بودند که نفری 20 تومان به آقایان دادم، 20 تومان در ذمه‌ام ماند. خواستم به بغداد برگردم و به کاظمین بروم و آنجا خدمت مرحوم شیخ محمد حسن کاظمینی بدهم. او هم از فقهای بزرگ بود. به کاظمین رفتم و دینم را ادا کردم و 20 تومان را به ایشان دادم و برگشتم. شب جمعه هم بود.

ایشان فرمودند: شب جمعه است در کاظمین بمان. گفتم: نه، چون کارخانه شعربافی دارم و من هر هفته، عصر پنجشنبه به کارگرها پول می‌دهم، باید برگردم. از کاظمین تا بغداد را پیاده می‌رفتم، چون فاصله‌ زیادی نیست. کمی راه را طی کرده بودم، دیدم مرد بزرگواری از پیش رو به سمت کاظمین می‌آید، وقتی به من رسید من او را نمی‌شناختم، دیدم با چهره‌ باز به من سلام کرد، بغل باز کرد و مرا در آغوش گرفت و بوسید. تعجب کردم که با اینکه او را نمی‌شناسم به این زودی با من گرم گرفت. من هم او را بوسیدم. بعد اسم مرا برد و گفت: حاج علی کجا می‌روی؟ گفتم: می‌خواهم به بغداد بروم. به من فرمود: نه امشب شب جمعه است، برگرد برای زیارت! تا گفت برگرد مثل اینکه اختیار از من سلب شد و همراهش برگشتم. همین طور که با هم می‌آمدیم و صحبت می‌کردیم، به من گفت: زیارت کن تا من شهادت دهم که تو از محبان جدم امیرالمؤمنین هستی. گفتم: شما مرا از کجا می‌شناسی که من از محبان جد شما هستم؟ سید بود، چون عمامه‌ سبز روشنی بر سرش بود. تبسمی کرد و گفت: کسی که حقش را به او می‌رسانند، رساننده‌ها را نمی‌شناسد؟

این جمله عجیب است. چون در زمان غیبت است و می‌گوید: آیا کسی که حقش را به او برسانند آن رساننده‌‌ها را نمی‌شناسد؟ کدام حق؟

فرمود: آن که بردی در نجف به وکلای من دادی و در کاظمین هم به شیخ محمد حسن، وکیل من دادی، تعجب کردم، گفتم: آنها وکلای شما هستند؟ فرمود: بله، من متحیر شدم که این آقا از کجا مرا می‌شناسد و از کار من خبر دارد و چرا می‌گوید: وکلای من؟ به رواق که رسیدیم، نزدیک در حرم ایستاد و به من گفت: اذن دخول بخوان، گفتم: من سواد ندارم. فرمود من بخوانم؟ گفتم: بفرمایید شروع کرد به اذن دخول خواندن: السلام علیک یا رسول الله السلام علیک یا امیر المؤمنین... .

همین طور اسم 14 معصوم را تا امام یازدهم ذکر کرد، بعد رو به من کرد و گفت: تو امام زمانت را می‌شناسی؟ گفتم: چرا نمی‌شناسم. فرمود: به او سلام کن: گفتم: السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان یا حجة بن الحسن! این را گفتم، رو به من کرد و فرمود: و علیک السلام و رحمة الله و برکاته.

بعد وارد حرم شدیم، فرمود: برایت زیارت بخوانم؟ گفتم: بخوانید. فرمود: کدام را بخوانم؟ گفتم: هر کدام که معتبرتر است. فرمود: امین الله را می‌خوانم. زیارت امین الله را خواند. در همین حال دیدم چراغ‌های حرم روشن شد ولی می‌دیدم که حرم به نور دیگری روشن است و این چراغ‌ها مثل شمعی در مقابل آفتاب است. بعد مؤذن‌ها اذان گفتند و نماز جماعت برپا شد. فرمود: برو در صف جماعت شرکت کن. من داخل صف شدم و دیگر او را ندیدم.

منبع: فارس نیوز

 برگرفته از وبلاگ: حدیث بلاگ

اجرای عدالت

بسم الله الرحمن الرحیم

اعلموا ان الله یحیی الارض بعد موتها (سوره حدید آیه 17)

بدانید که خداوند زمین را پس از مرگش زنده خواهد کرد.

در روایتی در تفسیر این آیه شریفه، امام باقر - علیه السلام - فرمود:

... خداوند با ظهور حضرت مهدی - علیه السلام - زمین را زنده خواهد کرد؛ بدین سان که حضرت در زمین عدالت را اجرا می کند و در نتیجه زمین حیات می یابد و اهل زمین نیز پس از مرگ، حیات می یابند. (تأویل الآیات الظاهرة، ص 663)

59 نکته درباره امام زمان علیه السلام ، ص 41

اسما و القاب و کنیه های امام زمان علیه السلام


بسم الله الرحمن الرحیم

اسما والقاب و کنیه هاى آن حضرت (امام زمان علیه السلام) و وجه تسمیه آنها 
آنچه در این جا ذکر مى شود، 182 اسم است .
اول : (احمد)  
شیخ صدوق در (کمال الدین ) روایت کرده از امیرالمؤ منین علیه السلام که فرمود: (بیرون مى آید مردى از فرزندان من در آخرالزمان ... .)
تا آنکه فرمود: (براى او دو اسم است ، اسمى مخفى و اسمى ظاهر، اما اسمى که مخفى است ، احمد است .الخ )
در (غیبت ) شیخ طوسى روایت شده ، از حذیفه که گفت : شنیدم رسول خدا صلى الله علیه و آله را که ذکر کرد مهدى را، پس فرمود: (بیعت مى کنند با او، میان رکن و مقام . اسم او احمد است و عبداللّه و مهدى ؛ پس اینها نامهاى اوست .)
در تاریخ (ابن خشاب ) و غیره ، روایت است که : (آن جناب ، صاحب دو اسم است و ظاهرا مراد، دو اسم مبارک رسول خدا صلى الله علیه و آله باشد.)
دوم : (اصل )  
شیخ کشى در رجال خود، روایت کرده از ابى حامد بن ابراهیم مراغى که گفت : نوشت ابوجعفر بن احمد بن جعفر قمّى عطار: (نبود از براى او ثالثى در زمین در قرب به (اصل ) و توصیف نمود ما را براى صاحب ناحیه اى ، جواب بیرون آمد که واقف شدم بر آنچه وصف کردى به آن ، اباحامد را که خدایش عزیز کند به طاعت خود. فهمیدم حالتى را که بر آن حالت است که به اتمام رساند خداوند آن را براى او به احسن از آن ، خالى ندارد او را از تفضل خود بر او، خداوند ولىّ او باشد، بر او باد بیشتر سلام و مخصوص تو را.)
ابوحامد گفت : (این در رقعه اى طولانى بوده و در آن امر و نهى بود به سوى برادرزاده کثیر. در رقعه مواضعى بود که آن را مقراض ‍ کرده بودند و داده شد رقعه ، به هیاءت خود به علان بن حسن رازى .)
نوشت مردى از اجلّه برادران ما که او را مى نامیدند حسن بن نصر، آنچه را که بیرون آمده بود در حق ابى حامد، فرستاد او را به سوى پسرش ، ظاهر آن است که مراد از (اصل ) و صاحب ناحیه و صاحب توقیع ، امام عصر علیه السلام باشد.
روایت کلینى از حسن بن نصر 
حسن بن نصر، همان است که شیخ کلینى ، در باب مولد آن جناب علیه السلام روایت کرده از سعد بن عبداللّه که گفت : حسن بن نصر و ابوصدام و جماعتى ، بعد از وفات حضرت امام حسن علیه السلام سخن گفتند در باب آنچه در دست وکلا است و اراده کردند که فحص کنند در باب حجّت زمان . پس حسن بن نصر به نزد ابوصدام آمد و گفت : (من اراده دارم که حجّ کنم .)
ابوصدام به او گفت : (حجّ را در این سال تاءخیر بینداز!)
حسن گفت که : (من در خواب هراسان مى شوم ، یعنى خواب هولناک مى بینم و ناچارم از بیرون رفتن .)
و به احمد بن یعلى بن حماد وصیّت کرد و از براى ناحیه ، مالى به او داد و گفت : ‍از دست خود بیرون مکن مگر بعد از تبیّن امر.)
حسن گفت : من چون وارد بغداد شدم ، خانه اى کرایه کردم و در آن خانه آمدم ؛ پس بعضى از وکلا، جامه اى چند و قدرى اشرفى نزد من آورده ، گذاشت . من به او گفتم : (این چه چیز است ؟)
گفت : (همان است که مى بینى .)
پس دیگرى مثل آن آورد و دیگرى ، تا آنکه خانه پر شد. آنگاه احمد بن اسحق با تمام آنچه نزد او بود، آمد. تعجّب کردم و متفکّر ماندم .
پس وارد شد بر من رقعه آن مرد، یعنى حضرت صاحب علیه السلام که چون از روز، فلان قدر بگذرد آنچه با تو است حمل کن ، یعنى بردار و متوجّه سر من راءى شو. پس برداشتم آنچه نزد من بود و رحلت نمودم و در راه شصت نفر دزد بودند که قافله را برهنه مى کردند. من گذشتم و خداوند مرا نجات داد از آن .
پس وارد سامره شدم و فرود آمدم و رقعه به من رسید که : (آنچه با تو است بردار و بیاور!) من آنها را در سلّه هاى حمالها گذاشتم ، چون به دهلیز خانه رسیدم ، غلام سیاهى را دیدم که ایستاده . به من گفت : (تو حسن بن نصرى ؟)
گفتم : (آرى !)
گفت : (داخل خانه شو!)
و من داخل خانه شدم و سلّه هاى حمّالها را خالى کردم . در کنج خانه ، نان بسیارى دیدم . به هر یک از حمّالها یک قرص نان دادم . بیرون رفتند. اطاقى را دیدم که پرده بر او آویخته بود و از آنجا مرا کسى ندا کرد که : (اى حسن بن نصر! خداى را حمد کن بر آنچه بر تو منّت گذاشت ؛ شک مکن که شیطان مى خواهد تو شک کنى .)
دو جامه براى من بیرون فرستاد و فرمود: (بگیر این را ! پس زود است که محتاج شوى به آن دو.)
من آن دو جامه را گرفتم و بیرون آمدم .
سعد بن عبداللّه گفت : (حسن برگشت و در ماه رمضان فوت شد و در آن دو جامه ، او را دفن کردند.)
ظاهرا خبر اوّل متعلق است به حضرت امام حسن علیه السلام .
در کتب رجالیّه ، مذکور است که مراد از (اصل ) امام است و به همین خبر استشهاد نمودند. گویا معیّن نشد که خبر، متعلّق به کدام یک از ایشان است ، لکن در اراده امام ، از آن سخنى نیست و وجه بودن امام عصر علیه السلام یا هر امامى ، اصل ظاهر است ، چه ایشانند اصل هر علم و خیر و برکت و فیض ، هیچ حقى در دست احدى نیست مگر آنکه منتهى شود لابد به ایشان و نعمتى به احدى نمى رسد مگر به سبب ایشان و مرجع و ملاذ عبادند در دنیا و برزخ و آخرت . مقصود اصلیند از خلقت جمیع عوالم علویّه و سفلیّه .

نجم الثاقب باب دوم

برگرفته از وبلاگ حدیث بلاگ

نواب عام امام زمان علیه السلام


آیا امام زمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف ) در حال حاضر نوابی دارند که مستقیما با مردم در تماس باشند؟

 

- برای امام زمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف) دو غیبت است :

1- غیبت کوتاه ( غیبت صغری ) ؛ که آغاز آن از فوت حضرت عسکری ( ع ) تا حدودهفتاد و چهار سال بعد از آن بوده است . در این مدت امام زمان ( عج ) به وسیله نواب خاص خودشان ، با شیعیان در ارتباط بوده اند .نواب خاص امام سوالات و مشکلات مردم را مستقیما" با خود حضرت مطرح می کردند وجواب آن را می گرفتند؛ به عبارتی واسطه میان مردم و امام ( ع ) بودند .2

2-غیبت بلند مدت ( غیبت کبری ) ؛ از آن زمان به بعد که حدود هزار و صدسال تا الان می گذرد، زمان غیبت طولانی حضرت آغاز شده است . در این مدت حضرت نایب خاصی برای خود تعیین نکرده اند و به آخرین نایب خود فرمودند : بعد از فوت خودت به کسی وصیت به نیابت نکن و اگر کسی بعد از این ادعای نیابت خاصه و ارتباط با من را داشته باشد، دروغ گو است. امام زمان ( عج ) در زمان غیبت طولانی خود، مردم را در مسایل و مشکلات دینی به نواب عام خود رجوع داده اند که مسایل دین خود را از آنان فرابگیرند و آنها را حجت از طرف خود بر مردم معرفی کرده اند .این نواب عام علما و مجتهدان شیعه هستند.


     شوق انتظار به نقل از سایت تبیان

تنها بازمانده ابراهیم خلیل


بسم الله الرحمن الرحیم


امام صادق علیه السلام،

او (حضرت مهدی) والاترین و گرامی ترین بنی هاشم و تنها بازمانده ابراهیم خلیل است.


خورشید کعبه به نقل از روزگار رهایی ص 81

نشانه ها

بسم الله الرحمن الرحیم


حضرت علی علیه السلام:

حضرت مهدی (علیه السلام) دیدگانی مشکی موهایی پرپشت ، چهره ای چون ماه تابان ، پیشانی باز و درخشان، خالی بر گونه راست و نشانه ای دارد. (مهر نبوت میان دو کتف)


خورشید کعبه به نقل از روزگار رهایی ص 123

سیمای امام


بسم الله الرحمن الرحیم


پیامبر اکرم صل الله علیه و آله:

حضرت مهدی (علیه السلام)از نسل من است سیمایش چون ماه تابان و درخشان است. رنگش عربی (گندمگون) و جسمش اسرائیلی (در استقامت و تا حدی بلند قد است).


خورشید کعبه به نقل از روزگار رهایی ص 123

پیشوائی امت رسول خدا


بسم الله الرحمن الرحیم


پیامبر اکرم صل الله علیه و آله:

دنیا به پایان نمی رسد تا آنکه مردی از خاندان من که مهدی  نامیده می شود بر امتم پیشوائی می کند.

خورشید کعبه به نقل از الغیبه ص 183

فرزند زهرا سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم


پیامبر اکرم صل الله علیه و آله خطاب به فاطمه زهرا سلام الله علیها:


قسم به کسی که جان من در دست اوست این امت از وجود مهدی (عجل الله) ناگزیر است و او از فرزندان توست. 


خورشید کعبه به نقل از کشف الغمه ص 382

غیبت

بسم الله الرحمن الرحیم


سـبـب غـیـبـت امام زمان ( علیه السلام ) چیست ؟ او چگونه این همه عمر مى کند ؟ فایده غیبت او چیست ؟ و چرا در این زمان که دنیا پر از ظلم شده ظهور نمى کند ؟

 


شـکى نیست که وجود امام در هر عصرى ضرورى است و زمین هرگز خالى از حجت نمى ماند ,و چون انسان بیهوده آفریده نشده , بلکه تکالیفى به عهده او گذارده اند که سعادت او در آخرت در گرو همین تکالیف است , باید در پى آموختن تکالیف خود از حجت خدا که نماینده و سفیر خدا و واسطه بین خدا و بندگان مى باشد اخذ کند .

پس اگر کسى معتقد به امام و حجت خدا باشد دیگر نباید سوال کند که چرا او غائب است و ظهور نـمـى کـنـد ;و چون در اینگونه امور اسرارى نهفته است که ما قدرت دستیابى به آنها رانداریم , و حتى موسى علیه السلام که نبى و کلیم اللّه بود اسرارى که در کارهاى حضرت خضر ( مانند سوراخ کـردن کـشـتى , کشتن یک جوان , ترمیم یک دیوار ) بودنفهمید و لب به اعتراض گشود , تا چه رسد به ما که به قول شافعى هر چه در علم پیشرفت مى کنیم مى فهمیم که جهل ما بیشتر است .

 و در این زمینه روایاتى هم داریم که به بعضى از آنها اشاره مى کنیم :صدوق روایتى از امام صادق ( علیه السلام ) نقل کرده که امام زمان غیبتى دارد وبعد از آن ظهور مى کند , و علت غیبت او همان است که در غیبت حجج خداوند در گذشته بوده است و بعد از ظهور آن علت روشن مى شود . بـه عـلاوه کـه غـیـبـت سـرى از اسرار اللّه است و وقتى ما خدا را حکیم دانسته و همه افعال او را حکیمانه مى دانیم بدون نیاز به دلیل باید آن را بپذیریم .

 الـبـته در روایات به وجوه کثیرى از علل غیبت امام زمان ( علیه السلام ) اشاره شده است , و شاید مـنظور امام صادق ( علیه السلام ) از اینکه حکمت غیبت پس از ظهورکشف مى شود این باشد که آنـقـدر عـجائب بعد از ظهورش ظاهر مى شود که همه مى فهمند این امر عظیم چنان تاخیرى نیز لازم داشته است .

یکى از علل غیبت آن حضرت این است که او تشکیل دهنده آخرین حکومت روى زمین است وبعد از حـکومت او قیامت فرا مى رسد , و باید ایام و سنوات به آخر خود نزدیک شودتا امام ظهور کند و پایان عالم را جز خدا کسى نمى داند . و دیـگـر از عـلـل غیبت این است که امام زمان علیه السلام عده زیادى از کفار وظالمان را به قتل مـى رسـاند و این زمان باید وقتى باشد که اصلاب کفار از افراد خوب تهى شده باشد , یعنى افرادى مـثـل مـعـاویـه ثانى که از صالحان و از نسل یزید بود ,و حسین بن حجاج شاعر صالح و دوستدار اهـلبیت پیامبر که از نسل حجاج بن یوسف ثقفى خون ریز معروف و امثال آنها باید بوجود بیایند و در صلب کفار و ظالمان باقى نمانند تا با کشته شدن آنها جلوى بوجود آمدن آن فرد صالح گرفته نشود , و تهى شدن اصلاب آنها از چنان افرادى را فقط خداوند مطلع است .

 یـکـى دیـگـر از علل غیبت این است که مومنین امتحان بشوند و درجه ایمان آنها سنجیده شود و مـومـن خالص معین گردد و در حقیقت طولانى بودن زمان غیبت به حکم غربالى براى سنجش مومنین مى باشد , و امام موسى بن جعفر علیه السلام در روایتى هشدار مى دهد که غیبت امام عصر ( عـلـیه السلام ) وسیله اى جهت امتحان خلق است , مواظب باشید وجوداو را بخاطر طول غیبت انکار نکنید . بهر حال اسرار بسیارى در غیبت آن حضرت نهفته شده که عقول ما به آن نمى رسد , ووقتیکه عقل مـا بـه عـلت تشریع سه رکعت براى نماز مغرب و چهار رکعت براى نماز عشاءنمى رسد , چگونه به علت این امر مهم مى رسد . و امـا در مورد اینکه چگونه تا این مدت زنده مانده است واضح که خدا در قرآن درباره حضرت نوح مى فرماید ( فلبث فیهم الف سنه الا خمسین عاما ) یعنى نوح درمیان قوم خود 950 سال زندگى کـرده و بـعـضى عمر او را بیش از دو هزار سال و بعضى هزار و ششصد سال دانسته اند که نهصد و پنجاه سال آن را پیامبر بوده است (1) .

و کسى که انصاف داشته باشد مى داند که وقتى براى انسان امکان زندگى در طول یکسال هست , پـس امـکـان زنـدگـى در طول هزاران سال نیز وجود دارد , و آنکه زندگى و حیات را به انسان مى دهد قدرت طولانى کردن آنرا نیز دارد .
       پرسش و پاسخ / ترجمه سید مهدى شمس الدین، کاشف الغطاء - محمد حسین عنکبوت / 14 ( و درباره حضرت یونس مى فرماید : فلو لا انه کان من المسبحین للبث فى بطنه الى یـوم یـبعثون - سوره صافات / آیه 141 یعنى اگر از تسبیح کنندگان نبودتا قیامت در شکم ماهى زنده مى ماند ) .
      به نقل از سایت تبیان

طول عمر


خـداوند در سوره یس آیه 68 مى فرماید : هر کس را طول عمر دهیم , در آفرینش واژگونه اش مـى کنیم ( و به ناتوانى کودکى باز مى گردانیم ) آیا اندیشه نمى کنند ؟ این آیه با طول عمر امام زمان (عج ) چگونه سازش دارد ؟

 

 

آیـه مـزبـور در حـقـیقت یک ناموس طبیعى و قانون الهى را توضیح مى دهد ; یعنى ,انسانها سیر طـبـیـعـى , پـس از آن که به سر حد تکامل جسمى رسیدند , تدریجا نیروهاى خود را یکى پس از دیگرى از دست داده و به ضعف و ناتوانى روز اول بازگشت مى کنند .

این منحنى ضعف و قدرت یک قانون عمومى براى تمام موجودات زنده است و همگى روى سیر طـبـیعى و معمولى این سرنوشت را خواهند داشت ; ولى در موضوع طول عمر امام زمان (عج ) با ایـن کـه یک سلسله مطالعات علوم طبیعى چنین طول عمرى را طبق موازین علمى امرى کاملا ممکن معرفى مى کند , در عین حال باید اعتراف کرد که این طول عمر فعلا جنبه استثنائى دارد .

 بـه عبارت دیگر : عمر هزار ساله و بیشتر براى انسان مطابق اصول علمى امروز به هیچ وجه محال نیست , به دلیل این که دانشمندان علوم طبیعى براى طولانى ساختن عمرانسان همواره مشغول مطالعات هستند به ما نوید مى دهند که روزى موفق شوند از طرق علمى حداکثر طول عمر انسان را به مراتب افزایش دهند , این خود نشانه امکان ومعقول بودن چنین طول عمرى است . ولـى نـمـى تـوان انکار کرد که فعلا چنین طول عمرى جنبه استثنایى دارد و هنوز انسان از طرق مـعـمـولـى مـوفق به آن نشده است , بنابر این خداوند براى اصلاح جامعه بشریت یکى از بندگان بـرگـزیـده خود را طول عمر فوق العاده اى داده که در موقع معینى قیام کند و جهانى را مملو از عدالت گرداند .

پر واضح است آیه مزبور که نظر به افرادمعمولى و عادى دارد شامل حال چنین فردى نخواهد شد که وضع او یک وضع فوق العاده است و از جریانهاى معمولى برکنار مى باشد . خـلاصـه , هـمـان خـدایـى کـه بر خلاف وضع عادى چنین عمر طولانى را به آن حضرت داده و به صورت فوق العاده او را زنده نگاه داشته , از عوارض طول عمر که ضعف و ناتوانى وبازگشت به قـهـقـراست نیز حفظ مى نماید و این مطلب با آیه مزبور که نظر به افرادى عادى و معمولى دارد , هیچ گونه منافاتى نخواهد داشت .
       پاسخ به پرسشهاى مذهبى، مکارم شیرازى - ناصر و جعفر سبحانى
      به نقل از سایت تبیان

در کدام سرزمین هستی؟


بسم الله الرحمن الرحیم


در دعـاى نـدبـه بـه این مسأله اشاره شده است که مى پرسد: نمى دانم کدام سرزمین تو را در بر گـرفته است ؟ قرارگاهت کجاست ؟ در کوه رضوى یا ذى طوى ... ؟ نمى دانم در این دعا چرا سـراغ حضرت مهدى را در ذى طوى و کوه رضوى مى گیرند که جایگاه محمد حنفیه (امام زمان فرقه کیسانیه) است که معتقدند در این کوه از انظار مخفى شده و از آنجا ظهور خواهد نمود . مـطـالعه دقیق متن دعاى ندبه که از ائمه ما به تصریح و ترتیب نام نمى برد و پس از حضرت امیر کـه بـه تـفـصیل از مناقب و فضایل وى سخن مى گوید ناگهان و بى واسطه به امام غایب خطاب مى کند, باز این سوال را بیشتر در ذهن طرح مى کند؟
 


دعاى ندبه بحق, یکى از دعاهاى جالب و پر معنى است. از نـظـر فـصـاحت بسیار فصیح وروان و حساب شده و متین است و از نظر محتوا باید گفت یک دعـاى علمى , انقلابى ,عقیدتى و سیاسى و در عین حال پر احساس و عاطفى است و اگر درست بـه مـفـهوم آن آگاهى حاصل گردد مى تواند منبع الهامبخشى براى مبارزات اجتماعى و بر ضد ظلم بوده باشد ( البته به شرط آگاهى , نه به صورت تخدیر ) .

 در آغـاز دعـا نـخـست اشاره اى به فلسفه بعثت پیامبران و سپس اشاره کوتاهى به تاریخچه آنان و مـقـامات مختلف هر یک و سپس بطور مشروح تر بحثى از قیام پیامبراسلام صلى اللّه علیه و آله و سـلـم و مـقـامات آن بزرگوار و بعد بطور مشروح خلافت بلافصل امیرمومنان على علیه السلام با دلایـل و مـدارک زنده و قاطع از آیات وروایاتى که مورد قبول همه فرق اسلامى است مورد بحث قـرار گرفته و به علل قیام جمعى از امت بر خلاف اهل بیت و خاندان پیغمبر و شهادت و کشتار و تـبـعـیـد آنـان وسـپس به دعوت امامان یکى بعد از دیگرى اشاره شده است , بطورى که قلوب را کـامـلامتوجه به قیام مهدى (عج ) مى نماید و از آن پس با لحنى عاشقانه و آمیخته با هیجان خاص روحـى و عـمـیـقترین احساسات انسانى , خطاب به ولى عصر (عج ) مى شود و ضمن ابرازاشتیاق شـدید به قیام حضرتش , برنامه اصلاحى و انقلابى او تشریح مى گردد و بعد باچند نیایش زنده و موثر دعا پایان مى پذیرد.

 ایـن از نظر محتویات دعا , اما این که بعضى پنداشته اند که این دعا شباهتى باعقاید کیسانیه دارد کاملا مردود است و قبلا لازم است چند جمله کوتاه در معرفى مذهب کیسانیه ذکر کرده و سپس شـواهد رد پندار بالا را از خود دعا استخراج کنیم : کیسانیه آنچنان که در کتب عقاید و مذاهب آمـده است , یک فرقه شیعه چهارامامى بودند که پس از حضرت على و امام حسن و امام حسین - عـلـیـهـم الـسـلام - بـه امامت محمد حنفیه عقیده دارند و گفته مى شود علت این که آنها را کـیـسـانیه مى نامند این است که یکى از هوا خواهان سر سخت این مذهب شخصى به نام کیسان بـود که خود را از علاقمندان على علیه السلام معرفى مى کرد و بعضى هم کیسان رااز القاب مختار بن ابى عبیده مى دانند و او را از پیروان این مذهب ذکرکرده اند.

گرچه کیسانیه خود منشعب به شعبه هایى شده اند ولى شعبه مشهور آنها عقیده دارند که محمد حنفیه هم اکنون زنده است و در کوه رضوى در اطراف مدینه در نقطه دور افتاده اى زندگى مى کند و خداوند آب آشامیدنى و عسلهاى کوهى در اختیار اوقرار داده و مهدى منتظر اوست. گفته مى شود کثیر شاعر معروف عرب از پیروان این فرقه است و در اشعارش چنین مى گوید:


      الا ان الائمـه مـن قریش ولاه الحق اربعه سواءعلى و الثلاثه من بنیه هم الاسباط لیس بهم خفاءو سـبـط لا یذوق الموت حتى یقود الخیل یقدمها الولاءیغیب لا یرى فیهم زمانا برضوى عند عسل و ماء


      شاعر در این اشعار عدد ائمه را چهار نفر - على علیه السلام و سه فرزندش - ذکر مى کند و سپس به غیبت محمد بن حنفیه در کوه رضوى اشاره مى نماید . امروز این فرقه کمتر پیروان شناخته شده اى دارد و غالبا نام آنها را در کتب تاریخ ادیان مى یابیم . اکـنـون بـه اصل سخن باز گردیم :دعاى ندبه با صراحت تمام مذهب کیسانیه را نفى مى کند و با عـقـایـد شـیـعـه اثنى عشرى کاملا منطبق است زیرا:


      1- در سه جمله از دعاى ندبه درباره نسب حـضـرت مهدى (عج ) مى خوانیم: و ابن خدیجه الغراء و ابن فاطمه الکبرى و جدته الصدیقه الـکـبـرى فـاطـمـه بـن مـحمدصلى اللّه علیه و آله و سلم یعنى او از فرزندان خدیجه و فاطمه - علیهماالسلام است . در حـالـى کـه محمد بن حنفیه هیچ گونه نسبتى با خدیجه و حضرت فاطمه دخت پیامبر اسلام ندارد , چه این که مادرش خوله حنفیه , دختر جعفر بن قبس بود ,نه ارتباطى با خدیجه داشـت و نه با فاطمه زهرا - علیهماالسلام - با این حال جاى تعجب است که کسى براى دعاى ندبه شباهتى به عقاید کیسانیه قائل گردد , اگر فرضاکلمه رضوى ایجاد شبهه اى کند ( که خواهیم دید نمى کند ) این سه جمله صریح ,هرگونه شبهه اى را مى تواند برطرف سازد.


      2- در این دعا بعد از جمله این ابناء الحسین مى خوانیم: صالح بعد صالح وصادق بعد صادق این السبیل بعد السبیل , این الخیره بعد الخیره , این الشموس الطالعه , این الاقمار المنیره , این الانجم الـزاهره , این اعلام الدین و قواعدالعلم این بقیه اللّه; کجا هستند فرزندان امام حسین علیه السلام صـالـحـى پـس ازصالح دیگر و راستگویى پس از راستگوى دیگر , کجا هست راه به سوى خدا پس ازدیـگـرى , انـتخاب شده اى ( از سوى خدا ) پس از دیگرى , کجا هستند خورشیدهاى درخشان و مـاههاى تابان و ستارگان فروزان و پرچمهاى آیین حق و پایه هاى علم و دانش سپس جمله را به صـورت مـفـرد آورده و مـى گوید : کجاست آن کسى که خدا او را ذخیره کرده است ... ؟

این جمله هاى مکرر به روشنى مى گوید بعد از امام حسین علیه السلام امامان متعددى بودند که یکى پس از دیگرى براى اصلاح امت و دعوت به سوى خدا و بسط علم و دانش قیام کردند تا مى رسد به آخرین ذخیره الهى و او را به صورت مفرد بیان کرده است . بـا ایـن حـال آیـا مى توان شباهتى براى دعاى ندبه با عقاید کیسانیه - آنها که نه براى فرزندان امام حـسـین علیه السلام منصبى قائل هستند و نه غیر از محمد بن حنفیه امامان دیگرى را به رسمیت مـى شـناسند - پیدا کرد ؟آیا جاى تعجب نیست که گفته شود پس از ذکر ولایت على علیه السلام مـطلب بریده شده وامامان وسط نادیده گرفته شده اند و تنها سخن از مهدى به میان آمده و این مـناسب عقیده فرقه کیسانیه است آیا این ده جمله پى در پى درباره امامان دیگر به خاطراین که اسـمـشـان صریحا برده نشده , کافى به نظر نمى رسد ؟ آیا براى نفى عقایدکیسانیه ده جمله کم اسـت ؟


      3- در جـمـلـه هـاى بنفسى انت من مغیب لم یخل منا بنفسى انت من نازح ما نزح عنا خطاب به ولى عصر (عج ) مى گوییم : جانم به فدایت که پنهانى ولى از ما خالى نیستى و دورى هستى که از ما جدا نیستى ... . در ایـن دو جـمـلـه مـهـدى (عـج ) را در مـیان خود و نزدیک به خود معرفى مى کنیم و این خود مـى رسـانـد کـه غـیبت او به این معنى نیست که همچون یک موجود نامریى و در مکان خاصى از چـشـم ها پنهان باشد , بلکه به صورت ناشناس در اجتماعات رفت و آمد دارد ومحل ثابتى براى او وجود ندارد.


      4- از آنـچـه در بـالا گفتیم روشن شد که فقرات این دعا یکى پس از دیگرى عقیده فرقه خرافى کیسانیه را نفى مى کند و با عقیده شیعه اثنى عشرى کاملا منطبق است . تـنها چیزى که باقى مى ماند وجود کلمه رضوى در یکى از جمله هاى این دعاست که نکته آن با مراجعه به مدارک و منابع اسلامى روشن مى گردد . تـوضـیـح ایـن که : یاقوت حموى بغدادى نویسنده معروف در کتاب معجم البلدان درباره رضـوى چـنـین مى نویسد : رضوى ... کوهى است در اطراف مدینه و رضوى ( بر وزن رجبى ) مـنـسـوب بـه آن راگـویـنـد , پـیـغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم درباره این کوه فرمود : رضوى کوهى است که خدا از آن راضى و خشنود است . سپس بعد از نام بردن از کوههاى مقدس دیگر در ذیل کلام خود مى گوید : عرام بن اصبع سلمى گـفـتـه است : رضوى کوهى است که از ینبع یک روز فاصله دارد ودر هفت منزلى مدینه است و یکى از کسانى که این کوه را سیر کرده به من اطلاع دادکه آب فراوان و درختان بسیار دارد و این همان کوهى است که طایفه کیسانیه مى پندارند محمد بن حنفیه در آن اقامت دارد و زنده است . و امـا ذى طـوى که بعد از کوه رضوى در دعاى ندبه آمده , یکى از کوههاى اطراف مکه است که در راه تنعیم قرار دارد و یک فرسخ از مکه فاصله دارد و ازآنجا خانه هاى مکه دیده مى شود .

 در روایتى از امام باقر علیه السلام وارد شده که : حضرت قائم از طریق ذى طوى وارد سرزمین مکه مـى شود و نخست با مجاهدانى به تعداد مجاهدان بدر ( نخستین برخورد اساسى اسلام و کفر ) به کنار خانه کعبه مى آید و پرچم انقلاب و پیروزى را در آنجا برمى افرازد. از آنچه در بالا گفته شد , نتیجه مى گیریم که رضوى از کوههاى مقدس بوده و درروایات پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم آمده است (مقدس بودن یک سرزمین یا یک کوه یا مثلا حجر الاسود به خـاطر جبهه هاى تاریخى و حوادث مهمى است که در طول تاریخ ‌بشر براى آنها گذشته و مربوط به صحنه هاى فداکارى مردان خداست که به خود دیده است) . بـنـابـراین کوه رضوى پیش از آنکه در عقاید کیسانیه نقشى پیدا کند در سخنان پیامبروارد شده اسـت , بـلکه شاید انتخاب این کوه از طرف کیسانیه براى عقاید خود به خاطر همان قداست آن بوده تا رنگ قداست به معتقدات باطل خود بدهند .

 بـا ایـن حـال اگر رضوى در دعاى ندبه آمده , آن را باید به ریشه اصلى که در گفتارپیامبر است برگردانیم نه به عقیده کیسانیه که جنبه فرعى دارد . شـاهـد دیگر این سخن ذکر کوه ذى طوى که در نزدیکى مکه است مى باشد زیرا ذى طوى به هـیـچ وجـه دخالتى در عقاید کیسانیه ندارد و از همه گذشته کلمه ام غیرهااست - یعنى غیر ایـنها - که در دعاى ندبه آمده و این خود دلیل بر این است که حضرت مهدى (عج ) بر خلاف پندار کـیـسـانـیه محل خاصى ندارد و در شهرها و کوهها و نقاطمختلف جهان ممکن است رفت و آمد داشته باشد و همچون جدش پیامبر صلى اللّه علیه وآله و سلم که گاهى در جبل النور و غار حرا و زمـانـى در کـنار خانه کعبه و زمانى در میان مردم مکه یا مدینه بود , حضرت مهدى (عج ) نیز در نقاط مختلفى ممکن است به سر برد و گاهى نیز در میان ما بوده باشد . مـا امـیـدواریم در آینده کسانى که مى خواهند به این گونه مسائل خرده گیرى کنندبراى اثبات حـسن نیت خود قبلا آن را با جمعى از متخصصان و اهل فن که عمرى درمباحث اسلامى زحمت کـشـیده اند در میان بگذارند , اگر پاسخى دریافت نکردند کاملا آزادند آن را نشر دهند ولى اگر پاسخ آن را شنیدند افکار عمومى را مشوب نسازند.
       پاسخ به پرسشهاى مذهبى، مکارم شیرازى - ناصر و جعفر سبحانى
      به نقل از سایت تبیان

منبع: شوق انتظار

ظهور از کجا خواهد بود


بسم الله الرحمن الرحیم


امام زمان ( عج ) از کجا ظهور خواهند کرد و در کجا کلمه «الله اکبر» را ادا خواهند نمود که تمام جهانیان بشنوند؟

 

 

بر اساس روایات حضرت مهدی ( ( عج ) ) در مکه معظمه در کنار کعبه و حجر الاسود ظهور خواهد کرد و صدای تکبیر ( الله اکبر ) آن حضرت از آن جا به گوش همه جهانیان خواهد رسید .و اما نحوه رسیدن ممکن است توسط دستگاههای انتقال دهنده صدا؛ همچون رادیو و یا طرق دیگر صورت گیرد .چگونگی رسیدن صدای الله اکبر در روایات مشخص نشده است.


شوق انتظار به نقل از سایت تبیان

جزیره خضراء کجاست


بسم الله الرحمن الرحیم

آیا «جزیره خضراء» که گفته مى شود امام زمان(عجل الله) در آن هستند، واقعیت دارد یا نه؟

 

نخست باید به این نکته توجه داشته باشید که همواره در تاریخ، عده اى طمع ورز و هواپرست بوده اند که مى کوشیده اند تا با سوء استفاده از اعتقادات و عواطف مردم، قضایا را به سود خود تفسیر و تبیین کنند. این مسأله در مورد عقاید مذهبى و باورهاى دینى مردم مضاعف است. وجود افراد بى نام یا بدنام و یا حداقل معمولى در میان برخى از سندهاى روایى، یا وجود محتوایى به دور از فهم و متناقض، نشان دهنده همین خطر انحراف مى باشد. این موضوع، بحثى دردناک دارد که باید در جاى خود مطرح شود.


       در این راستا گفتنى است که اولاً در سند روایت «جزیره خضراء» و ثانیاً در محتویات این روایت و ثالثاً در باب وثاقت شخصى که این داستان را نقل کرده (على بن فاضل مازندرانى) بحث و نظرهاى متفاوتى وجود دارد و اکثر علماى طراز اول شیعى - چه در دوران گذشته و چه در عصر اخیر - این روایت را صحیح و موثّق نمى دانند. بنابراین، اصل روایت جزیره خضراء محل تردید جدى است، تا چه رسد به انطباق آن بر مثلّث برمودا.
      براى آگاهى بیشتر ر.ک: سید جعفر مرتضى عاملى، جزیره خضراء افسانه یا واقعیت؟، ترجمه: محمد سپهرى، بخش سوم.

منبع: شوق اشتیاق

مهدی این امت

بسم الله الرحمن الرحیم


حضرت محمد صل الله علیه و آله:

... ای فاطمه به آن خدائی که مرا مبعوث فرموده مهدی این امت از ما است که وقتی دنیا هرج و مرج می شود و فتنه ها پشت سرهم بر می خیزند و راه های چاره قطع می گردد مردم یکدیگر را غارت می کنند، بزرگتران به کوچکتران رحم نمی کنند و کوچکتران، بزرگتران را پاس حرمت نمی دارند، در این هنگام است که خدای عزوجل از نسل فرزند تو کسی را بر می انگیزد که قلعه های ضلالت را بگشاید و دلهای بسته را باز کند و در آخر الزمان آن طور قیام به دین کند که من در اول زمان، قیام به آن نمودم و دنیا ر پر از عدالت کند، بعد از آن که پر از جور شده باشد. 


طرائف ، ص76، به نقل از ابن مغازلی، المناقب، ص101

ایمان به مهدی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم


سفارینی حنبلی از علمای اهل سنت می نویسد:

« ایمان به مهدی واجب است همان طور که علما آن را بیان کرده اند و در عقاید اهل سنت و جماعت طرح شده است.»            (الازاعة، ص37 - عقد الدرر، ص57)


شیخ ناصرالدین البانی از علمای فرقه متعصب وهابیت مینویسد:

« اعتقاد به قیام مهدی، اعتقادی است ثابت و به طور متواتر از پیامبر خدا - صلوات الله علیه - نقل شده است؛ زیرا مهدویت از امور غیبی است و ایمان به آن از صفات متقین است همان طور که خداوند فرموده است:  الم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب...  و تنها جاهلان و متعصبان و متکبران این عقیده اسلام را انکارمیکنند. از خداوند میخواهم مرگ ما را در حالی برساند که به مهدی ... ایمان داشته باشیم.»      (مجلة الاسلامی، شماره32، ص643، چاپ دمشق)


منبع: 59 نکته درباره امام زمان، ص 21

او مهدی علیه السلام است

بسم الله الرحمن الرحیم 
محمد بن یوسف گنجی شافعی از دانشمندان اهل تسنن در کتاب البیان به نقل از سعید بن جبیر در تفسیر این آیه شریفه « ... لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون » چنین نقل کرده است:
« او مهدی علیه السلام است که از نسل و عترت فاطمه زهرا صلوات الله علیها است. »
وی پس از نقل این حدیث می نویسد:
« برخی گفته اند که این عیسی است که از آسمان فرود می آید و دین حق را پیروز می گرداند. این گفته آنان با روایت بالا منافات ندارد؛ زیرا عیسی در زیر بیرق مهدی و به عنوان یاور و کمک به او برای پیروزی دین حق ، تلاش می کند. »
 
                                59 نکته درباره امام زمان علیه السلام ص 27