اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

اقامه شهادت

بسم الله الرحمن الرحیم


حضرت على علیه السّلام مردم را در رحبه گرد آورد و فرمود : سوگند مىدهم هر مرد مسلمانى که غدیر خم را به خاطر دارد و سخنى را که در آن روز از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده است ، از جا برخیزد . سى تن از مردم براى اقامه شهادت بپا خاستند ـ ابو نعیم گفته است که افراد بسیارى شهادت دادند ـ و اعلام کردند آن هنگام که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دست امیر المؤمنین على علیه السّلام را به دست مبارک خود گرفت خطاب به مردم فرمود :

آیا می‌دانید که من شایسته‌تر به مؤمنان از خود آنها مىباشم ؟ همگى فرمایش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را تصدیق کردند . رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود :

هر کس من مولای او هستم ،‌ این [علی] مولای او است ، پروردگارا ! دوست على را دوست بدار ، و دشمن على را دشمن بدار .

ابو طفیل گفت : از میان جمع در حالى بیرون رفتم که در خودم احساس ناراحتى مىکردم ، و در بازگشت از اجتماع مردم ، به دیدار «زید بن ارقم» رفتم و به او گفتم : از على چنین و چنان شنیدم و ناراحت شدم ! «زید» گفت : آنچه را که شنیدى انکار مکن ! به دلیل آن که، آنچه را که استماع کردهاى من خود از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدهام !

هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید :

رواه أحمد ورجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة وهو ثقة .

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، علی بن أبی بکر الهیثمی (متوفای807 هـ ) ج 9 ، ص 104 ، ناشر : دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة , بیروت – 1407 .

این روایت را احمد نقل کرده و راویان آن ، راویان صحیح بخاری هستند ؛ غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است.


سعید بن وهب گوید : حضرت على علیه السّلام در رحبه ، حاضران را سوگند داد که هر کس در روز غدیر خم سخنى در حق من از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده است از جا برخیزد . در این هنگام پنج تن و یا شش تن برخاستند و گواهى دادند که آنان در آن روز از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در محل غدیر شنیدند، خطاب به مردم فرمود:هر کس من مولای او هستم ، این علی نیز مولای اوست.هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید :رواه أحمد ورجاله رجال الصحیح .(مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 104 )

سنت-تاریخ تحلیل نشده اسلام

 ابو اسحاق از عمرو بن ذى مرّ ، سعید بن وهب و زید بن یثیع نقل کرده است که هر سه به اتفاق هم گفتند که شنیدیم حضرت على علیه السّلام سوگند مىداد که هر کسى از شما از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در روز غدیر خم آن چه را درباره من فرموده ، شنیده است ، شهادت خود را اعلام نماید . سیزده تن از حاضران از جای خود برخاستند و گواهى خود را اعلام داشتند که از آن حضرت صلّى اللّه علیه و آله شنیدیم ، فرمود :

آیا من از جان مؤمنان سزاوراتر از خود آنها نیستم ؟ مردم فرموده آن حضرت را تصدیق کردند . در این هنگام دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود : «من کنت مولاه فعلىّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه واحبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله» .

هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید :رواه البزار ورجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة وهو ثقة .مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 105 .

این روایت را بزار نقل کرده و تمام راویان آن ، راویان صحیح بخاری هستند ، غیر از فطر بن خلیفه که او نیز قابل اعتماد است .

سنت-سنت نبوی-سایت سنت

أبی اسحاق از سعید بن وهب و از «زید بن یثیع روایت کرده است که هر دو تن گفتند : حضرت على علیه السّلام در رحبه ، حاضران را سوگند داد که هر کس در روز غدیر خم سخنى در حق من از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده است از جا برخیزد . در این هنگام شش تن از کنار سعید بن وهب و شش تن از کنار زید بن یسع برخاستند و گواهى دادند که آنان در آن روز از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در محل غدیر شنیدند ، خطاب به مردم فرمود :

آیا خداوند از مؤمنان به خودشان سزاوارتر نیست ؟

حاضران گفتند :

آرى ! خدا بر همگى آنان اولویت دارد.

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

بارخدایا هرکه من مولای او هستیم ، این علی مولای اوست ، بارخدایا دوست بدار کسانی که او را دوست دارند و دشمن باش با کسی که با او دشمنی ورزد.

سنت

 اعتراف وحشتناک البانی در مورد استدلال حضرت علی در مورد غدیر را ببینیم

عبد الله پسر احمد در آنچه بر مسند احمد افزوده است ، از سعید بن وهب و زید بن یثیع نقل کرده که این دو نفر گفته‌اند : علی در رحبه مردم را سوگند داد که هر کس حدیث غدیر را از رسول خدا شنیده است از جا بر خیزد . بعد از شش نفر از کنار سعید و شش نفر از کنار زید شهادت دادند ... و در حدیث چهارم ـ در طریق داشت دوّم و سوّم ـ نیز این روایت گذشت . سند آن نیکو است و بزار نیز همانند آن را به شکل کامل‌تری نقل کرده است. و برای این روایت سند‌های بسیاری وجود دارد که طایفه بزرگی از علما آن را نقل کرده‌اند ؛ از جمله هیثمی در مجمع الزوائد .

من نیز تا اندازه‌ای که در توانم بود این روایات را بعد از تحقیق سند‌های آن ، آن‌هایی را که سندش قطعی بوده نقل کردم وگر نه این روایت طرق بسیاری دارد . و ابن عقده نیز آن را در کتابی جدا‌گانه آورده است .

ابن حجر عسقلانی در باره حدیث غدیر گفته : بعضی از روایات غدیر صحیح و بعضی از آن حسن هستند . و خلاصه این که این حدیث با هر دو قسمتش [ من کنت مولاه ... اللهم وال من والاه] صحیح است ؛ بلکه قسمت اول آن به صورت متواتر از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم نقل شده ؛ چنانچه برای کسانی که در سند آن تحقیق کرده‌اند ، مطلب آشکاری است و من به اندازه کافی آن را ذکر کردم .

سنت

 منبع: سنت

اعتراف

بسم الله الرحمن الرحیم

اعتراف به صحت حدیث غدیر

ترمذی از أبو طفیل


أبی سریحه و یا زید بن أرقم (تردید از شعبه است) از رسول خدا نقل کرده‌اند که آن حضرت فرمود : «هرکس من مولای او هستم ، پس علی مولای او است» .این حدیث حسن و صحیح است ، شعبه این روایت را از میمون بن عبد الله از زید بن أرقم از رسول خدا صلی الله علیه واله نقل کرده است . أبو سریحه همان حذیفة بن أسید غفاری صحابی رسول خدا است .الترمذی ، محمد بن عیسى أبو عیسى السلمی (متوفای279هـ) ، سنن الترمذی ، ج 5 ، ص 633 ، ح3713 ، بَاب مَنَاقِبِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : أحمد محمد شاکر وآخرون ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت .

محمد ناصر البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :

أخرجه الترمذی و قال : «حدیث حسن صحیح» .قلت : وإسناده صحیح على شرط الشیخین .

ترمذی آن را نقل کرده و گفته است که این روایت حسن و صحیح است و من می‌گویم که سند آن با شرائطی که بخاری و مسلم برای صحت روایت قائل هستند ، صحیح است .الألبانی ، محمد ناصر ، سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج4 ، ص331ـ 332 ، ناشر : مکتبة المعارف ـ الریاض .


ابن ماجه قزوینی از سعد بن أبی وقاص

عبد الرحمن ، معروف به ابن سابط ، از سعد بن ابى وقّاص نقل کرده است که در یکى از سال‌هاى حج که معاویة به مکّه رفته بود ، سعد بن ابى وقّاص به ملاقات او رفت . در این هنگام ، حاضران براى خوشحال کردن ، معاویه ، از حضرت على علیه السّلام بدگویی مىکردند .

سعد ، از شنیدن نکوهش آنان ، خشمناک شد و گفت : چنین سخنان نابجا و نابخردانه را درباره بزرگوارى مىگوئید که خود از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم فرمود :

«من کنت مولاه فعلىّ مولاه» .

و شنیدم خطاب به حضرت على علیه السّلام، مىفرمود:

«انت منّى بمنزلة هارون من موسى الّا أنّه لا نبىّ بعدى»

و شنیدم که فرمود:«لاعطینّ الرّایة رجلا یحبّ اللّه و رسوله ؛ همانا پرچم جنگ را به مردى مىسپارم که خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را دوست مىدارد.

ابن ماجه القزوینی ، محمد بن یزید (متوفای275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 45 ، ح121 ، باب فَضْلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار الفکر - بیروت .

محمد ناصر البانی نیز بعد از نقل روایت می‌گوید :

أخرجه ابن ماجة ( 121 ) . قلت : و إسناده صحیح (ألبانی، محمّد ناصر ، سلسة الأحادیث الصحیحة‌ ، ج 4 ، ص 249 ،)


ابن ماجه قزوینی از براء بن عازب

عدی بن ثابت از براء بن عازب نقل کرده است که در «حجة الوداع» که افتخار همراهى با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را داشتیم ، در بازگشت ، در یکى از مسیرها دستور داد براى نماز جمع شویم و در آنجا دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود :

«ألست أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ ؛ آیا من سزاوارتر نیستم به مؤمنان از خود آنها؟ » همگى تصدیق کرده و بله گفتند . باز فرمود :

«ألست أولى بکلّ مؤمن من نفسه ؛ آیا من نسبت به تک تک مؤمنان از خود آن‌ها سزاوارتر نیستم ؟ » .

باز هم تصدیق کرده و بله گفتند . سپس اشاره به حضرت على علیه السّلام کرده و فرمود:«فهذا ولىّ من أنا مولاه» ؛ اکنون که فرموده مرا تصدیق کردید ، بدانید که على به هر مؤمنى همان مقام اولویت را دارد که من نسبت به آن مؤمن دارم.

سپس فرمود : « پروردگارا! دوست على علیه السّلام را دوست بدار ، و دشمن او را خوار و ذلیل فرما » .

ابن ماجه القزوینی ، محمد بن یزید (متوفای275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 43 ، ح116 ، فَضْلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار الفکر - بیروت .

البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :صحیح .

محمّد ناصر الألبانی ، صحیح ابن ماجة ، ج 1 ، ص 26 ، ح113 ، طبق برنامه المکتبة‌ الشاملة


ابن حجر عسقلانی از امیر مؤمنان علیه السلام

حضرت على علیه السّلام فرموده است : رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در زیر درختى در محل «خم» قرار گرفته بود ، طولى نکشید از زیر درخت بیرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود : اى مردم ! مگر نه این است که گواهى می‌دهید ، خداى تعالى پروردگار شماست ؟ در پاسخ گفتند : آرى ! فرمود :مگر نه این‌ است که گواهى میدهید ، خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند ؟ و خدا و رسول او مولاى شمایند ؟ گفتند : آرى ! فرمود : بنا بر این ، کسى که خدا و رسول او مولاى او هستند ، به راستى این شخص (على علیه السّلام) مولاى اوست. اینک ، در میان شما دو اثر ارزنده و گرانبها مىگذارم که هرگاه به آن‌ها تمسک کنید ، هرگز در منجلاب گمراهى گرفتار نخواهید شد : یکى ، کتاب خدا است که ریسمان استوار میان شما و خدا مىباشد که یک طرف آن در دست حق تعالى است و طرف دیگرش در اختیار شماست و دیگرى ، اهل بیت من است .

ابن حجر بعد از نقل این روایت می‌گوید :سند این روایت صحیح است . حدیث غدیر خم را نسائی از طریق أبو طفیل از زید بن أرقم و نیز از علی علیه السلام و گروهی از صحابه نقل کرده‌ است . در این روایت چیزهای است که در آن‌ها نیست . اصل حدیث را ترمذی نیز نقل کرده است .

ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر (متوفای852 هـ) ، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة ، ج 16 ، ص142 ، ح3943 ، تحقیق : د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری ، ناشر : دار العاصمة/ دار الغیث - السعودیة ، الطبعة : الأولى ، 1419هـ


 بزار از زید بن یثیع

ابو اسحاق از عمرو بن ذى مرّ ، سعید بن وهب و زید بن یثیع به اتفاق همگان روایت کرده اند که از حضرت على علیه السّلام شنیدیم ، سوگند مىداد که اگر کسى از شما از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در روز غدیر خم آن چه را درباره من فرموده ، شنیده است ، شهادت خود را اعلام نماید . سیزده تن از حاضران از جای برخواستند و شهادت دادند که از آن حضرت صلّى اللّه علیه و آله شنیدیم ، فرمود : مگر نه این که من از جان مؤمنان سزاوارتر از خود آن ها هستم ؟ مردم فرموده آن حضرت را تصدیق کردند . در این هنگام دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود :

«من کنت مولاه فعلىّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و احبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله» .

البزار ، أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج 3 ، ص 35 ، ح786 ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن ، مکتبة العلوم والحکم - بیروت ، المدینة الطبعة : الأولى ، 1409هـ .

هیثمی بعد از نقل این روایت می‌گوید :رواه البزار ورجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة وهو ثقة .این روایت را بزار نقل کرده و راویان آن راویان صحیح بخاری هستند ، غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است

الهیثمی ، علی بن أبی بکر (متوفای 807 هـ) ، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ، ص 105 ، ناشر : دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة ، بیروت – 1407هـ .

 


 بزار از سعد بن أبی وقاص

عائشه دختر سعد از پدرش نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود : آیا من از مؤمنین نسبت به خودشان سزاوارتر نیستم ؟ هر کس که من مولای او هستم ، علی مولای او است .

البزار ، أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج 4 ، ص 41 ، ح1203 ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن ، مکتبة العلوم والحکم - بیروت ، المدینة الطبعة : الأولى ، 1409 هـ .

هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید :

رواه البزار ورجاله ثقات .این روایت را بزار نقل کرده و راویان آن مورد اعتماد هستند .مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ، ص 107 ، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاة: 807 ، ناشر : دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة ، بیروت – 1407 .


 طبرانی از زید بن أرقم

یحیی بن جعده از زید بن ارقم روایت کرده است که همراه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به راه خویش ادامه مىدادیم تا به غدیر خم رسیدیم . در آن جا درختى بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به آن درخت اشاره کرد و اصحاب زیر آن درخت را تمیز و مرتب ساختند و آن روز به اندازهاى هوا گرم بود که ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز ندیده بودیم .در آنجا بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ایراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود : هیچ پیغمبرى مبعوث نمىشود مگر آنکه نیمى از مقدار زندگى پیغمبر پیشین خود را عهدهدار مىشود ؛ طولى نمىکشد ، دعوت الهى را اجابت مىکنم و دو اثر گران بار (یا گرانبها) در میان شما به جاى مىگذارم که اگر از خواسته و رویه آنان پیروى نمایید ، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهید شد: یکى کتاب خداست و دیگرى عترت من است .سپس دست على علیه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم ! چه کسى از جان و مال شما ، از خود شما سزاوارتر است ؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داناتر و اولیتر به جان و مال است آنگاه فرمود :«من کنت مولاه فعلىّ مولاه» .

المعجم الکبیر ، ج 5 ، ص 171 ، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی الوفاة: 360 ، ناشر : مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : حمدی بن عبدالمجید السلفی .البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :أخرجه الطبرانی ( 4986 ) و رجاله ثقات .طبرانی آن را نقل کرده و روایان آن مورد اعتماد هستند .

البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة‌ الشاملة .

 

حضرت زهرا و اهل سنت

بسم الله الرحمن الرحیم

فاطمه سلام الله از زبان اهل سنت:

محمد بن یزید بن عبدالأکبر بغدادى (210- 285) ادیب و نویسنده معروف اهل سنت- که آثار گران‏سنگى از او به یادگار مانده است- در کتاب «الکامل» خود، داستان آرزوهاى خلیفه‏ ى اول را به نقل از عبدالرحمان بن عوف آورده و یادآور مى‏شود:

«وددت أنی لم أکن کشفت عن بیت فاطمة و ترکته ولو أغلق على الحرب

«آرزو مى‏کردم اى کاش بیت فاطمه را هتک حرمت نمى‏کردم و آن را رها مى‏نمودم هر چند براى جنگ بسته شده باشد».

----------------------------------------------------------------------------

ابوالفرج مسعودى (متوفاى 345) در مروج‏الذهب مى‏نویسد: ابوبکر در حال احتضار چنین گفت:

من سه چیز انجام دادم و آرزو داشتم که کاش آنها را انجام نمى‏دادم، یکى از آن سه چیز این بود که:

«فوددت انّی لم أکن فتشت بیت فاطمة و ذکر فی ذلک کلاماً کثیراً». « آرزو مى‏کردم کاش حرمت خانه‏ى زهرا را زیر پا نمى‏نهادم و در این مورد سخن زیادى گفت ».

مسعودى، با اینکه نسبت به اهل‏بیت پیامبر، گرایش‏هاى سالمى دارد، ولى باز به ملاحظاتى که بر آگاهان به تاریخ پوشیده نیست، از بازگویى سخن خلیفه خود دارى کرده و با کنایه رد شده است و تنها به این اکتفا نموده که خلیفه سخن زیادى در این مورد گفت. حالا این سخن زیاد چه بوده است خدا مى‏داند؟!
منبع: وبسایت آوینی

اهل سنت و غدیر خم

بسم الله الرحمن الرحیم

تعدادی دیگر از راویان حدیث غدیر در منابع معتبر اهل سنت:

عبد الله بن ابى اوفى علقمه اسلمى "در سال 86 و 87 درگذشته" حافظ ابن عقده در " حدیث الولایه " حدیث غدیر را از او با ذکر سند روایت نموده.

- ابو عبد الرحمن عبد الله بن عمر بن خطاب عدوى "در سال 72 و 73 در گذشته" حافظ هیثمى در جلد 9 " مجمع الزواید " ص 106 از طریق طبرانى با ذکر سند از عبد الله بن عمر روایت نموده که گفت : رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود : هر کس من مولاى او هستم على علیه السلام مولاى او است. بار خدایا دوست دار آنکه را که او را دوست دارد و شمن دار آنکه را که او را دشمن دارد، و حافظ ابن ابى شیبه در سنن خود روایت او را با ذکر سند آورده و وصابى شافعى در " الاکتفاء " از او روایت مزبور را نقل نموده و سیوطى ر در جمع الجوامع " و در " تاریخ الخلفاء " ص 114 نقل از طبرانى آنرا روایت نموده و متقى هندى در جلد 6 کتاب " کنز العمال " ص 154 بطریق طبرانى در " المعجم الکبیر " آنرا ذکر نموده و بدخشانى نیز بهمین طریق در " نزل الابرار " ص 20 و در " مفتاح النجا " روایت نموده و خطیب خوارزمى در فصل چهارم از مقتلش و همچنین جزرى در " اسنى المطالب " ص 4 نامبرده را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه بشمار آورده اند.

- ابو عبد الرحمن عبد الله بن مسعود هذلى "در سال 32 و 33 در گذشته و در بقیع مدفون است" حافظ ابن مردویه باسنادش نزول آیه تبلیغ را درباره على علیه السلام در روز غدیر با ذکر سند از او روایت نموده و سیوطى در جلد " الدر المنثور " ص 298 و قاضى شوکانى در جلد 2 تفسیرش ص 57 و آلوسى بغدادى از سیوطى از ابن مردویه در جلد 2 " روح المعانى " ص 348 آنرا از او روایت نموده اند و خوارزمى و شمس الدین جزرى " اسنى المطالب " ص 4 او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه بشمار آورده اند.

- عبد الله بن یامیل حافظ ابن عقده در کتاب " المفرد فى الحدیث " بسندى که منتهى بابراهیم بن محمد نموده از جعفر بن محمد از پدرش و ایمن بن نابل بن عبد الله بن یامیل با ذکر سند از او روایت نموده که گفت : شنیدم رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرمود : هر کس من مولاى اویم پس على علیه السلام مولاى او است.. تا آخر حدیث مزبور، ابن اثیر در جلد 3 " اسد الغابه " ص 274 بطریق حافظ ابو موسى مدینى و ابن حجر در جلد 2 " الاصابه " صفحه 382 از طریق حافظ ابن عقده و حافظ ابو موسى - و قندوزى حنفى در ینابیع ص 34 آنرا از او روایت نموده اند.

- عثمان بن عفان "در سال 35 درگذشته" حافظ ابن عقده در " حدیث الولایه " باسناد خود و منصور رازى در " کتاب الغدیر " با ذکر سند از او روایت نموده اند و او یکى از عشیره مبشره است که ابن المغازلى بطرق خود آنها را از جمله یکصد تن راویان حدیث غدیر بشمار آورده است.

منبع: الغدیر

تعداد ائمه در کتب اهل سنت

بسم الله الرحمن الرحیم


ائمه دوازده نفرند و نهمین فرزند امام حسین علیه السلام مهدی و قائم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین هستند .منتخب الأثر ص124 . در پنجاه روایت به اسماء ائمه اشاره شده است . در منابع شیعه و سنی . به ویژه در حدیث لوح که فرمود : اولین خلیفۀ من علی ، بعد از او امام حسن ، بعد از امام حسین ، امام زین العابدین ، امام باقر ، امام صادق ... تا حضرت ولی عصر علیهم السلام  درمجموع 342 روایت دارای چنین مضمونی است: ائمه بعد از من دوازده نفرند و آخرین آنها مهدی است .  در 148 روایت به این صورت اشاره شده است: ان المهدی ، التاسع من ولد الحسین .مهدی ، نهمین فرزند امام حسین علیه السلام است .در99 روایت پیامبر اکرم می فرماید : مهدی ششمین فرزند امام صادق علیه السلام است .در98 روایت می فرماید :پنجمین فرزند امام کاظم علیه السلام است . در95 روایت آمده: چهارمین فرزند امام رضا علیه السلام است .در90 روایت آمده: سومین فرزند امام جواد علیه السلام است .در90 روایت به حضرت مهدی(عج) دومین فرزند امام هادی علیه السلام است .در146 روایت آمده : حضرت مهدی فرزند امام عسکری علیه السلام است .در136 روایت دوازدهمین امام و خاتم ائمه حضرت مهدی سلام الله علیه نامیده شده است .در مجموع این روایات 902 روایت است که در آن روایات اشاره شده که حضرت مهدی سلام الله ، فرزند امام عسکری ، فرزند امام هادی ، و ... است .برخیاز طرفدارانحکومت عباسینیز با جعلاحادیثیکوشیدهاند چنینوانمود کنند کهمهدیاز نسلعباساست. تاریخبغداد، ۱/۶۳؛ تاریخدمشق، ۴/۱۷۸ – ۱۷۹؛ مجمعالزوائد ۵/۱۸۷؛ تهذیبتاریخدمشق۷/۲۳۶؛ میزانالاعتدال۱/۸۹؛ الفتن، ابنحماد، ص۱۱۰؛ مستدرکحاکم، ۴/۵۱۴، بیهقی، دلائلالنبوه، ۶/۵۱۳٫ بسیاری از علمای اهل سنت سالولادتحضرتمهدی(ع) ازاهلسنت۲۵۵ هجری دانستهاند. مانند: مسعودی در،مروجالذهب، ۴/۱۹۹٫-  ابناثیر درالکاملفیالتاریخ، ۷/۲۷۴٫-  ابنعربی در الیواقیتو الجواهر، ۲/۱۴۳٫- سبطابنجوزیحنفی در تذکره الخواص، ص۳۲۵٫- صلاحالدینصفدی درالوافیبالوفیات، ۲/۳۳۶٫-  ابنصباغمالکی درالفصولالمهمه، ص۲۸۸٫- ابنطولوندمشقی در الائمه الاثنا عشر، ص۱۱۷٫- ابنحجر مکی درالصواعقالمحرقه، صص۲۰۷ و ۲۰۸٫- ابنعماد حنبلی در شذراتالذهب، ۲/۱۴۱٫ - محمد امینبغدادی در سبائکالذهب، ص۳۴۶٫

جالبتر اینکه در91 روایت اشاره شده که : ان له غیبة طویلة الی أن یأذن الله تعالی بالخروج .در313 روایت به عمر طولانی حضرت اشاره شده است .منتخب الأثرص349 در14 روایت به ولادت مخفی امام زمان سلام الله علیه اشاره شده است . دربارۀ کسانی که در زمان  امام حسن عسکری حضرت مهدی را دیدهاند 118 روایت داریم. همچنین در زمان غیبت صغری فراوان افراد متعدد حضرت را دیدهاند و معجزات و کراماتی از امام زمان سلام الله علیه مشاهده کرده‌اند .در کدام یک از موضوعات اسلامی از توحید گرفته تا معاد این همه انبوه روایات سراغ دارید ؟

منبع: سنت

سجده بر خاک


بسم الله الرحمن الرحیم

سجدۀ رسول خدا بر زمین :

شیعه و سنی اتفاق دارند که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بر زمین سجده می‌کرده و می‌فرموده است :

أعطیت خمسا لم یعطهن أحد قبلی ... وجعلت لی الأرض مسجدا وطهورا .

صحیح البخاری ، البخاری ، ج 1 ، ص 86 .


پنچ چیز به من داده شده است که به هیچ کس قبل از من داده نشده است ... زمین برای من محل سجده و  پاک کننده قرار داده شده است .

و نیز از ابو وائل نقل شده است که می‌گفت :

رأیت النبی ( ص ) إذا سجد وضع جبهته وأنفه على الأرض .

أحکام القرآن ، الجصاص ، ج 3 ، ص 36 ، و مسند احمد ،  ج 4 ، ص 315 ، 317 .


پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله را دیدم که وقتی سجده می‌کرد ، پیشانی و بینی‌اش را بر زمین می‌نهاد .

و صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) نیز به تبعیت از آن حضرت ، جز بر زمین بر چیز دیگری سجده نمی‌کردند :

وعن أبی عبیدة أن ابن مسعود کان لا یصلی أو لا یسجد إلا على الأرض . رواه الطبرانی فی الکبیر .

مجمع الزوائد ، الهیثمی ، ج 2 ، ص 57 .


ابن مسعود نماز نمی‌خواند و سجده نمی‌کرد ؛ مگر بر زمین ... طبرانی این روایت را در الکبیر نقل کرده است .

حتی نقل شده است که برخی از صحابه ؛ از جمله مسروق بن الأجدع ، چیزی شبیه مهر امروزی با خود حمل می‌کرد و در زمان مسافرت با کشتی بر آن سجده می کرد . محمد بن سعد در الطبقات الکبری می‌نویسد :


حدثنا محمد قال کان مسروق إذا خرج یخرج بلبنة یسجد علیها فی السفینة .


الطبقات الکبرى ، محمد بن سعد ، ج 6 ، ص 79 .


مسروق ، هر وقت که به مسافرتی می‌رفت ، مقداری از خاک با خود بر می‌داشت تا در کشتی بر آن سجده کند .

منبع: سنت

ثقلین و غدیر


بسم الله الرحمن الرحیم


ثقلین و غدیر در کنار هم از لسان پیامبر

حضرت على علیه السّلام فرموده است : رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در زیر درختى در محل «خم» قرار گرفته بود ، طولى نکشید از زیر درخت بیرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود : اى مردم ! مگر نه این است که گواهى می‌دهید ، خداى تعالى پروردگار شماست ؟ در پاسخ گفتند : آرى ! فرمود:مگر نه این‌ است که گواهى می‌دهید ، خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند ؟ و خدا و رسول او مولاى شمایند ؟ گفتند : آرى ! فرمود : بنا بر این ، کسى که خدا و رسول او مولاى او هستند ، به راستى این شخص (على علیه السّلام) مولاى اوست. اینک ، در میان شما دو اثر ارزنده و گرانبها مىگذارم که هرگاه به آن‌ها تمسک کنید ، هرگز در منجلاب گمراهى گرفتار نخواهید شد : یکى ، کتاب خدا است که ریسمان استوار میان شما و خدا مىباشد که یک طرف آن در دست حق تعالى است و طرف دیگرش در اختیار شماست و دیگرى ، اهل بیت من است.ابن حجر بعد از نقل این روایت بر صحت آن تصریح کرده و به طرق آن نیز اشاره کرده و می‌گوید :سند این روایت صحیح است . حدیث غدیر خم را نسائی از طریق أبو طفیل از زید بن أرقم و نیز از علی علیه السلام و گروهی از صحابه نقل کرده‌ است . در این روایت چیزهای است که در آن‌ها نیست . اصل حدیث را ترمذی نیز نقل کرده است.ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر (متوفای852 هـ) المطالب العالیة زوائد المسانید الثمانیة ، ج 16 ، ص142 ، ح3943 ، تحقیق : د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری ، ناشر : دار العاصمة/ دار الغیث - السعودیة ، الطبعة : الأولى ، 1419هـ .
منبع: سنت

رد افکار و اعمال وهابیون توسط اهل سنت

بسم الله الرحمن الرحیم

در پایگاه پژوهشی تخصصی وهابیت شناسی در خصوص رد افکار و اعمال وهابیون توسط اهل سنت مطالب قابل تأملی آمده که به اطلاع شما می رسانیم:

با ظهور محمد بن‌عبدالوهاب (1115ـ1206) در عربستان و قتل و غارت مسلمانان به اسم توحید و شرک، علمای منطقه نجد و احساء از اولین کسانی بودند که به نقد افکار و اعمال محمد بن‌عبدالوهاب و آل‌سعود پرداختند و جنایات آنان را غیرشرعی و مخالف اسلام معرفی کردند. یکی از این عالمان اهل‌سنّت، شیخ محمد بن‌فیروز حنبلی احسائی (م1142ـ1216ق) است که نزد شیخ محمد حیات سندی، شیخ عبدالله بن‌عبداللطیف انصاری احسایی و علامه محمد بن‌عبدالرحمن بن‌عفالق احسایی شاگردی کرد و خود به درجه افتا و تألیف رسید و شاگردان فراوانی تربیت کرد. وی از معاصران و مخالفان جدی محمد بن‌عبدالوهاب بود؛ به نحوی که محمد بن‌عبدالوهاب صراحتاً ایشان را تکفیر کرد و آل‌سعود نیز به اذیت و آزار ایشان پرداخت، اما وی از بیان حق باز نایستاد و اشتباهات محمد بن‌عبدالوهاب را در تألیف و تبلیغ گوشزد کرد. همین مسئله باعث شد که آل‌سعود به احساء لشکرکشی کند و در پی قتل وی برآید، اما ابن‌فیروز مطلع شد و به بصره رفت و به تبلیغ و نقد وهابیت پرداخت و به تدریس صحیح بخاری مبادرت ورزید. محمد بن‌فیروز بعد از عمری تدریس و تحقیق در سال 1216ق در 75 سالگی از دنیا رفت و برای خاکسپاری به شهر خودش (شهر زبیر) برده شد و در آن شهر مدفون گردید. عنوان اصلی رساله الردّ علی مذهب ابن‌عبدالوهاب عامله الله بما یستحق است که با عنوان الرّد علی مَن کفّر اهل الریاض و اهله منتشر شده است. ایشان کتاب دیگری با نام الرسالة المرضیة فی الردّ علی الوهابیة در ردّ وهابیت دارد که این کتاب نیز به چاپ رسیده است.


دیدیم که حتی علمای اهل سنت نیز وهابیت را تأیید نکرده و نمی کنند. این گروه خاص که برخلاف اسلام و سنت رفتار می کنند هدفی غیر از تفرقه افکنی بین مسلمانان ندارند. همان سیاست انگلیسی که : تفرقه بیانداز و حکومت کن.

مفید بر فایده

بسم الله الرحمن الرحیم

وهابیت مدعی ست که مردگان مفید بر فایده نیستند و این در حالی ست که در صحاح و مسانید اهل سنت آمده که رسول خدا صل الله علیه و اله فرمود:

« حیاتی خیر لکم و مماتی خیر لکم؛ یعنی حیات من برای شما یکپارچه خیر است و ممات من برای شما یکپارچه خیر است».  (مستدرک حاکم، ج 2 ص 421 .  شرح السنه بغوی ج 3 ص 197.   سنن دارمی ج 2 ص 317)

همچنین در سنن دارمی آمده است وقتی به عایشه مراجعه می شد و از گرفتاری ها گله می کردند به قبر پیامبر اساره می کرد و می گفت به صاحب این قبر  توسل کنید. ( سنن دارمی جلد 1 ص 43)

حالا باید از وهابی ها پرسید برای این دو سند که از کتب معتبر خود شماست چه جواب یا توجیهی دارید؟ 

شیعه؟ - وحدت شیعه و سنی

بسم الله الرحمن الرحیم

وهابیت شبهه های فراوان بر تشیع و حتی دیگر مذاهب اهل تسنن وارد کرده که هیچ پایه و اساس محکمی ندارد. اگر این آقایان فقط کتب معتبر بزرگان خودشان را مطالعه کرده بودند دست از این تفرقه افکنی ها و جنایت های بین مذاهب بر می داشتند.

در خصوص زیارت قبور اولیاء خدا و معصومین علیهم السلام و حتی رسول الله صل الله علیه و اله شاهدیم که چگونه وهابیون عربستان دیگران را منع کرده و آنها را مشرک نامیده و خون شان را حلال می شمارند.  حال به حدیثی معتبر از یکی از کتب اهل سنت توجه می کنیم تا ببینیم ادعاهای وهابیون کذبی بیش نیست:

پیامبر صل الله علیه و اله فرمود: وقتی شما بر مزار کسی سلام می کنید او می شنود و پاسخ می دهد. (اهوال القبور ابن رجب حنبلی، ص 142).  

وقتی انسانهای عادی در قبور خود سلام ما را می شنوند و جواب می دهند ، آیا اولیاء خدا که ممات و حیات شان یکی ست اینگونه نیستند و نباید به زیارت شان رفت؟!

حدیث دیگر از کتابی معتبر از اهل سنت ذکر می کنیم که این موضوع را روشن تر می کند:


آنجا که در جنگ بدر، کشته های مشرکین را در چاهی ریختند، پیامبر خطاب به آنها فرمود: آنچه را خدایم به من وعده داده راست یافته ام، آیا شما هم دیدید که سخنان من راست بوده است.

عمربن خطالب سر رسید و عرض کرد یا رسول الله، شما با مردگان صحبت می کنید.

حضرت فرمودند: والله آنها از شما شنوا ترند (صحیح بخاری، ج 5 ص 76).

شیعه؟ - اخبار وجود امام مهدی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

صفحه 69 کتاب وزین شبهای پیشاور درخصوص اخبار وجود امام مهدی علیه السلام از طرق اهل سنت آمده که :   خواجه کلان شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 73 ینابیع المودة و علامه سمهودی شافعی در جواهر العقدین و ابن حجر مکی در صواعق محرقه و طبرانی در اوسط از ابو ایوب انصاری و علی بن هلال (بمختصر تفاوتی در الفاظ و عبارات) نقل نموده اند که در مرض موترسول اکرم صل الله علیه و اله فاطمه سلام الله علیها گریه میکرد رسول اکرم فرمود:  ان لکرامة الله ایاک زوج من هوا أقدمهم سلما و اکثرهم علما (از جمله کرامتهای پروردگار بتو آنست که تزویج کرد تو را بکسی که اقدم مردم است اسلاماً و بیشتر آنها از حیث علم و دانش).  

آنگاه فرمود خداوند متعال نظر فرمود بر اهل زمین پس مرا اختیار نمود پیغمبر مرسل آنگاه نظر دیگر فرمود علی را برگزید بوصایت پس بمن وحی نمود که تو را تزویج نمایم باو و قرار دهم او را وصی خودم.

یا فاطمة منا خیرالانبیاء و هو أبوک و منا خیر الوصیاء و هو بعلک و منا خیرا الشهداء ....  یا فاطمه از ماست بهترین انبیاء و او پدر تو میباشد و از ماست بهترین اوصیاء و او شوهر تو میباشد و از ما است بهترین شهداء و او حمزه عموی پدر تو میباشد و از ما است کسیکه برای سبط این امت و دو سید جوانان اهل بهشت حسن و حسین و آنها پسرهای تو هستند بآن خدائی که جان من در ید قدرت او است از ما است مهدی این امت و او از اولاد تو میباشد.

امام علی علیه السلام در کتب اهل سنت


بسم الله الرحمن الرحیم

 الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ(البقرة/274)

«کسانی که مال خود را در شب و روز، پنهان و آشکارا، انفاق می کنند مزدشان نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند»

ابن عباس می گوید: این کلام خدا در شأن علی بن ابی طالب علیه السلام - نازل شده است که نزد علی بن ابی طالب چهار درهم بود، آن حضرت یک درهم را شب و درهم دیگر را در پنهانی و یک درهم دیگر را آشکارا انفاق نمود. و خداوند به جهت اهمیت این عمل، آیه فوق را بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نازل کردند تا از این طریق شخصیت معنوی و برجسته امام علی علیه السلام به همگان معرفی شود.

روایت فوق درمنابع متعددی از اهل سنت از جمله منابع زیر نقل شده است:

1- التفسیر الکبیر، ج 7 ص 9. در ذیل آیه شریفه.

2- اسد الغابه فی معرفه الصحابه ج4 ص 25. - ابراهیم بن محمد الجوینی الخراسانی

3- فرائد السمطین، با چاپ و تحقیق محمد باقر محمودی(موسسه المحمودی، الطباعه بیروت ، الطبعه الاولی 1398 هـ ق) ج1، ص 356، ح

علم خدا نزد اوست


بسم الله الرحمن الرحیم

قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَینِی وَبَینَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ (الرعد/43) : « بگو خدا و آن کس که علم کتاب نزد اوست برای گواهی میان من و شما بس است»
طبق نقل علماء اهل سنت، آیه شریفه فوق درباره امام علی علیه السلام - نازل شده است:
از عبدالله بن سلام نقل شده که: از رسول خدا صل الله علیه و اله درباره آیه شریفه: « و من عنده علم الکتاب: کسی که نزد اوست علم و (اسرار) کتاب (قرآن)» سئوال شد، حضرت فرمود: این آیه منحصراً درباره حصرت علی بن ابیطالب است.
منابع زیر عبارت فوق را نقل کرده اند:
شیخ سلیمان قندوزی حنفی در ینابیع الموده، باب مناقب السبعون، ص 284، حدیث 60.
سیوطی در الاتقان، ج1 ص 13 و تفسیر درّ المنثور در ذیل آیه شریفه
شیخ سلیمان بلخی از ابن عباس نقل میکند که گفت آنکه علم کتاب در نزد اوست علی علیه السلام است زیرا او بتفسیر و تأویل و ناسخ و منسوخ آن عالم بود. [ینابیع الموده ص 104].

آیات در شأن علی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات فراوانی را علمای اهل سنت در شأن امام علی علیه السلام - تفسیر کرده اند و در تأیید آن روایاتی را از پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله آورده اند به طوری که بعضی از علمای اهل تسنن مانند ابن حجر، خطیب بغدادی، سیوطی، گنجی شافعی، ابن عساکر، سیخ سلیمان قندوزی حنفی و... از ابن عباس روایت کرده اند که گفت:  نزلت فی علی ثلاث مائة آیه :در شأن علی علیه السلام - سیصد آیه نازل شده است.

بسیاری از منابع اهل سنت این روایت را پذیرفته اند از جمله:

1- خطیب بغدادی در شرح حال اسماعیل بن محمد عبدالرحمن در شماره 3275 از تاریخ بغداد، ج6 ، ص 221.

2- شیخ سلیمان قندوزی حنفی در ینابیع الموده، باب 42، ص 148 (... اکثر من ثلاث مائة آیه) او عبارت « بیش از سیصد آیه » را نقل کرده است.

3- گنجی شافعی در باب 62 از کتاب کفایه الطالب، ص 231.

4- سیوطی در تاریخ الخلفاء، ص 172.

5- ابن حجر در صواعق المحرقه، ص 76.

آیه در شأن علی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

آلوسی یکی از وهابیون و سلفی هائی ست که زبان تندی نسبت به شیعه دارد گفته:
أن هذه الآیة نزلت فی علی کرم الله تعالی وجهه. (این آیه  ( إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ (المائدة/55)
سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.) در شأن علی (علیه السلام) نازل شده است).منبع: روح المعانی جلد 6 صفحه 197 .

ابن ابی حاتم در تفسیرش از ابی سعید اشج از فضل بن دکین از ابو نعیم احول از موسی بن قیس حضرمی از سلمه بن کهیل نقل می کند:

« تصدق علی بخاتمه و هو راکع فنزلت ، إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ .»  (علی (علیه السلام) انگشترش را در حال رکوع صدقه داد و این آیه نازل شد.)  تفسیر ابن أبی حاتم ج 4 ص 1162.

عایشه گفت:

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیث الکساء
قالت عائشة: خرج النبی صلی الله علیه و سلم غداة و علیه مرط مرجل من شعر أسود، فجاء الحسن بن علی فأدخله ثم جاء الحسین فدخله، ....
... صفیه دختر شیبه گفت که عایشه گفت:
صبحگاهی پیامبر (صل الله علیه و اله) از منزل خارج شد و در حالی که ردائی از پشم یا خز از موی سیاه بر دوش او بود، پس حسن بی علی (علیه السلام) آمد، پیامبر (صل الله علیه و اله) او را داخل رداء کرد، حسین (علیه السلام) آمد، او را هم زیر رداء جای داد، فاطمه (سلام الله) آمد، او را هم وارد کرد، بعد از آنها علی (علیه السلام) آمد پیامبر (صل الله علیه و اله) او را هم داخل کرد، پس پیامبر (صل الله علیه و اله) فرمود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا(احزاب آیه 33).
منحصراً خداوند اراده کرده است تا رجس و پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاکیزه کند، پاکیزه کردنی.منبع:
قال الحافظ ابوالحسین مسلم بن الحجاج النیسابوری فی صحیحه ج4 ص 1883 الرقم:2424،ط
بیروت: حدثنا ابوبکر بن ابی شیبة، و محمد بن عبدالله بن نمیر (و اللفظ لآبی بکر) قالا: حدثنا محمد بن بشر، عن زکریا عن مصعب بن شیبة، عن صفیة بنت شیبة،

وزیر و برادر پیامبر

بسم الله الرحمن الرحیم


کلام بزرگان اهل سنت درخصوص امام علی علیه السلام

نکته جالب توجه

آنچه ضمن بررسى، بر اهل تحقیق روشن میشود اینستکه: حسان این ابیات را تکمیل نموده و به صورت یک قصیده، که شامل قسمتى از مناقب امیر مومنان "ع" است در آورده ولى هر یک از راویان حدیث، فقط تکه مورد نظر خود را که مناسب موضوع بحث خود میدیده ذکر نموده است.

حافظ ابن ابى شیبه روایت کند که: حدیث نمود ما را این فضل و او حدیث کرد ما را از سالم بن ابى حفصه، از جمیع بن عمیر، از عبدالله بن عمر، و همچنین بزرگ حفاظ، گنجى شافعى در ص 38 در کتاب "کفایه" خود چاپ نجف و ص 16 چاپ مصر و ص 21 چاپ ایران و ابن صباغ مالکى در "الفصول المهمه" ص 22 و جز ایشان، اشعار حسان را با اضافات نقل کرده اند از جمله آن اشعار این چند بیت است:

على، رمد به چشمش رسیده، دنبال دوا بود و کسى را نمى یافت.

و رسول خدا "صل الله علیه و آله" به وسیله آب دهان مبارکش، چشمانش را شفا بخشید و گفت:

من امروز، پرچم را بدست کسى میدهم، که زننده و شجاع است و محب رسول خدا است.

خداى را دوست دارد، و خدا هم او را دوستدار است.

و بدست او خداوند سنگرهاى محکم را مى گشاید.

لذا، جز همه مردم، او "على" را به امامت برگزیده شد و وزیر و برادر پیامبر است.

در این اشعار اشاره ایست به حدیث صحیح و متواترى که پیشوایان حدیث نقل کرده اند به سندهائیکه تمامى راویانش ثقه هستند و روایت میرسد به: بریده بن خصیب، عبدالله بن عمر،عبدالله بن عباس، عمران بن حصین، ابى سعید خدرى، ابى لیلى انصارى سهل ساعدى، ابى هریره دوسى، سعد بن ابى وقاص، برا بن عازب، سلمه بن اکوع:

بخارى، در ج 4 ص ص 323کتاب "صحیح" خود، از سهل و در ج 5 ص 269 باز از سهل، و در ص 27. از سلمه، و در ج6 ص 191 از سلمه و سهل این اشعار را نقل کرده است. و مسلم هم، در ج 2 ص 324 کتاب"صحیح" خود، و ترمذى در ج 2 ص 3.. "صحیح" خود، و احمد بن حنبل در ج 1 ص 99 کتاب "مسند" خود، و در ج 5 ص 358 و353 و غیر آن نقل کرده و ابن سعد، در کتاب "طبقات" ج 3 ص 158 و ابن هشام در ج 3 ص 386 کتاب "سیره" اش و طبرى در تاریخ خود در ج 2 ص93.و نسائى هم در کتاب "خصایص" خود، ج 4 ص 33 و16 و8 اشعار حسان را روایت کرده اند.

حاکم در ج 3 ص 116 و19. در باره نقل این اشعار میگوید: این حدیث به حدتواتر رسیده است.

خطیب در تاریخش "تاریخ بغداد" ج 7 ص 387، و ابو نعیم اصفهانى در ج 1 ص 62 از "حلیه" به چند طریق که بعضى از آنها را تصحیح نموده و همچنین در ج 4 ص 356، و ابن عبدالبر در "الاستیعاب" ج 2 ص 363 در شرح حال عامر، و حمویى در "فراید"ش از قول امام محى السنه نقل میکند که: این حدیث صحیح و مورد اتفاق است. و محب الدین طبرى، در ج 2 ص 187 "ریاض" و یافعى، در ج 1 ص 1.9 "مرآه الجنان" و قاضى الایجى در ج 3 ص 12و1. "المواقف"، جملگى شعر حسان را نقل کرده اند و راویان دیگرى هستند که اگر بخواهیم در اینجا از آنها یادى رود خود کتابى مستقل گردد و ما بهمین مقدار اکتفا میکنیم.

و اما متن حدیث، ما در اینجا فقط به نقل بخارى اکتفا میکنیم. او روایت کند که:

رسول خدا "صل الله علیه و آله" در روز خیبر فرمود: همانا این پرچم را فردا به مردى میدهم که خداوند به دست او فتح و پیروزى را نصیبمان کند. او خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول خدا هم او را دوست دارند، مسلمانان در آنشب خواب از چشمانشان رخت بربسته بود، همه در این فکر و اندیشه بودند که کدامیک به این افتخار نائل میشوند؟

چون صبح شد، جمله به خدمت رسول خدا "صل الله علیه و آله" آمدند. هر یک به امید اینکه رسول خدا "صل الله علیه و آله" پرچم را بدو سپارد، ولى پیغمبر اکرم "صل الله علیه و آله" فرمود: على کجاست؟ گفته شد که چشمانش درد میکند. فرمود: او را بیاورید و چون على "علیه السلام" را آوردند، پیغمبر اکرم "صل الله علیه و آله" از آب دهان خود، به چشمان دردناک على مالید و دعایش نمود، چشمان على خوب شد و درد ساکت گشت، پیغمبر خدا پرچم را به على داد.

على "علیه السلام" عرض کرد: اى رسول خدا آیا با آنها بجنگم تا مانند ما "مسلمان" شوند؟ حضرت رسول "صل الله علیه و آله" جواب فرمود: با ملایمت به سوى آنان "اهل خیبر" روانه شو، ابتدا آنها را به اسلام دعوت نما و واجباتشان را گوشزد کن به خدا قسم اگر به وسیله تو کسى به حق هدایت شود از شتران سرخ مو براى تو ارزنده تر است و در روایت دیگر است: و خداوند فتح را نصیب او فرمود.


الغدیر، ج3

بهترین مردم

بسم الله الرحمن الرحیم


شافعی ابن مغازلی در کتاب « المناقب » به سند خود از « نافع مولی ابن عمر » روایت کرده که گفت:

گفتم به ابن عمر، بهترین مردم بعد از رسول خدا کیست؟

گفت: این به تو چه مربوط است، ای بی مادر.  بعد گفت: « استغفرالله » بهترین مردم کسی است که هرچه به پیامبر حلال است بر او هم حلال است و هرچه به پیامبر صل الله علیه و آله حرام است به او نیز حرام است گفتم: او کیست؟

گفت: آن علی بن ابیطالب است که پیامبر تمام درهائی که به مسجد باز می شد، بست مگر در خانه علی (علیه السلام) و به او فرمود:

هر چه در این مسجد بر من رواست بر تو هم رواست و از هر چه من ممنوع هستم تو هم ممنوع می باشی: « وَ اَنتَ وارثی وَ وصیّی تَقضی دَینی و َ تُنجزُ عداتی و تقتُلُ علی سُنتی کذبَ من زَعَمَ ازنهُ یَبغُضُکَ وُ یُحبّنی»:

(تو وارث و وصی منی، و دین مرا ادا می کنی و به وعده های من عمل می نمائی، و طبق سنت من مقاتله می کنی و دروغ می گوید کسی که ترا دشمن می دارد، و گمان می کند که مرا دوست می دارد.)

طرائف، ص75-74 به نقل از ابن مغازلی، المناقب، ص261