اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

اهل تشیع و اهل سنت

شناخت امامان معصوم علیهم السلام و تشیع

مناظره زیارت - قسمت 10

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه...

دکتر عبدالصمد [شافعی]:

جناب علی عبدالله! شما این آیه را در بحث شفاعت آوردید که مطالب شما بنده را قانع کرد. ولی در اینجا سخن شما جای انتقاد دارد و ظاهراً این آیه شامل زیارت آن حضرت در حال حیات می شود و سخن ما در این است که آیا زیارت او پس از رحلت جایز است یا نه.

علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:

این آیه شامل حال حیات و ممات پیامبر، هر دو می شود و اگر فقط به حال حیات او مربوط می شد، شما این آیه را بعد از رحلت پیامبر چه می کنید و چه مورد و کاربردی دارد. لازمه سخن شما این است که ما این آیه و آیات مشابه آن را تعطیل اعلام کنیم و بگوییم این آیات با وفات پیامبر صل الله علیه و اله فوت می شود و دیگر کاربردی ندارد.

بنابراین چون آیات قرآن تعطیل بردار نیست و اولیای الهی در حالت حیات و ممات می بینند و می شنوند. این آیه بعد از ممات هم ما را دعوت به زیارت قبر نبی اکرم می کند و آمدن به سوی پیامبر در حال ممات او، همان زیارت مرقد شریف او می باشد.

پیامبر صل الله علیه و اله فرمود: وقتی شما بر مزار کسی سلام می کنید او می شنود و پاسخ می دهد(اهوال القبودر ابن رجب حنبلی، ص 142). حتی مجرمان در حیات برزخی خود آگاهی کامل تری از دنیا دارند. آنجا که در جنگ بدر، کشته های مشرکین را در چاهی ریختند، پیامبر خطاب به آنها فرمود: آنچه را خدایم به من وعده داده راست یافته ام، آیا شما هم دیدید که سخنان من راست بوده است.

عمربن خطالب سر رسید و عرض کرد یا رسول الله، شما با مردگان صحبت می کنید.

حضرت فرمودند: والله آنها از شما شنوا ترند (صحیح بخاری، ج 5 ص 76). این وضع مردگان معمولی بود، چه رسد به اولیاء الهی.

به هر حال کسانی که به زیارت قبر پیامبر می آیند، باید طبق مضمون آیه مذکور بگویند، یا رسول الله ما استغفار کنان به مزارت آمده ایم، اینک تو برای ما از خدایت طلب مغفرت کن.

ادامه دارد...

امام علی علیه السلام در کتب اهل سنت


بسم الله الرحمن الرحیم

 الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ(البقرة/274)

«کسانی که مال خود را در شب و روز، پنهان و آشکارا، انفاق می کنند مزدشان نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند»

ابن عباس می گوید: این کلام خدا در شأن علی بن ابی طالب علیه السلام - نازل شده است که نزد علی بن ابی طالب چهار درهم بود، آن حضرت یک درهم را شب و درهم دیگر را در پنهانی و یک درهم دیگر را آشکارا انفاق نمود. و خداوند به جهت اهمیت این عمل، آیه فوق را بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نازل کردند تا از این طریق شخصیت معنوی و برجسته امام علی علیه السلام به همگان معرفی شود.

روایت فوق درمنابع متعددی از اهل سنت از جمله منابع زیر نقل شده است:

1- التفسیر الکبیر، ج 7 ص 9. در ذیل آیه شریفه.

2- اسد الغابه فی معرفه الصحابه ج4 ص 25. - ابراهیم بن محمد الجوینی الخراسانی

3- فرائد السمطین، با چاپ و تحقیق محمد باقر محمودی(موسسه المحمودی، الطباعه بیروت ، الطبعه الاولی 1398 هـ ق) ج1، ص 356، ح

علم خدا نزد اوست


بسم الله الرحمن الرحیم

قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَینِی وَبَینَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ (الرعد/43) : « بگو خدا و آن کس که علم کتاب نزد اوست برای گواهی میان من و شما بس است»
طبق نقل علماء اهل سنت، آیه شریفه فوق درباره امام علی علیه السلام - نازل شده است:
از عبدالله بن سلام نقل شده که: از رسول خدا صل الله علیه و اله درباره آیه شریفه: « و من عنده علم الکتاب: کسی که نزد اوست علم و (اسرار) کتاب (قرآن)» سئوال شد، حضرت فرمود: این آیه منحصراً درباره حصرت علی بن ابیطالب است.
منابع زیر عبارت فوق را نقل کرده اند:
شیخ سلیمان قندوزی حنفی در ینابیع الموده، باب مناقب السبعون، ص 284، حدیث 60.
سیوطی در الاتقان، ج1 ص 13 و تفسیر درّ المنثور در ذیل آیه شریفه
شیخ سلیمان بلخی از ابن عباس نقل میکند که گفت آنکه علم کتاب در نزد اوست علی علیه السلام است زیرا او بتفسیر و تأویل و ناسخ و منسوخ آن عالم بود. [ینابیع الموده ص 104].

آیات در شأن علی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات فراوانی را علمای اهل سنت در شأن امام علی علیه السلام - تفسیر کرده اند و در تأیید آن روایاتی را از پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله آورده اند به طوری که بعضی از علمای اهل تسنن مانند ابن حجر، خطیب بغدادی، سیوطی، گنجی شافعی، ابن عساکر، سیخ سلیمان قندوزی حنفی و... از ابن عباس روایت کرده اند که گفت:  نزلت فی علی ثلاث مائة آیه :در شأن علی علیه السلام - سیصد آیه نازل شده است.

بسیاری از منابع اهل سنت این روایت را پذیرفته اند از جمله:

1- خطیب بغدادی در شرح حال اسماعیل بن محمد عبدالرحمن در شماره 3275 از تاریخ بغداد، ج6 ، ص 221.

2- شیخ سلیمان قندوزی حنفی در ینابیع الموده، باب 42، ص 148 (... اکثر من ثلاث مائة آیه) او عبارت « بیش از سیصد آیه » را نقل کرده است.

3- گنجی شافعی در باب 62 از کتاب کفایه الطالب، ص 231.

4- سیوطی در تاریخ الخلفاء، ص 172.

5- ابن حجر در صواعق المحرقه، ص 76.

آیه در شأن علی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

آلوسی یکی از وهابیون و سلفی هائی ست که زبان تندی نسبت به شیعه دارد گفته:
أن هذه الآیة نزلت فی علی کرم الله تعالی وجهه. (این آیه  ( إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ (المائدة/55)
سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.) در شأن علی (علیه السلام) نازل شده است).منبع: روح المعانی جلد 6 صفحه 197 .

ابن ابی حاتم در تفسیرش از ابی سعید اشج از فضل بن دکین از ابو نعیم احول از موسی بن قیس حضرمی از سلمه بن کهیل نقل می کند:

« تصدق علی بخاتمه و هو راکع فنزلت ، إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ .»  (علی (علیه السلام) انگشترش را در حال رکوع صدقه داد و این آیه نازل شد.)  تفسیر ابن أبی حاتم ج 4 ص 1162.

صاحب اختیار

بسم الله الرحمن الرحیم

ابن جزیر طبری در تفسیر خود از عتبه بن ابی حکیم نقل می کند که منظور از آیه  إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ (المائدة/55)  ،  علی بن ابیطالب (علیه السلام ) بوده است.(تفسیر الطبری ج 6 ص 288).

این نشان می دهد که در تفسیر ابن ابی حاتم و طبری تصریح شده که آیه ولایت در حق امیرالمومنین نازل شده است و این قابل انکار نیست.

علمای اهل سنت با اینکه به نزول این آیه درباره ولایت علی علیه السلام اقرار دارند اما بعضی از آنها مانند ابن حجر و غیره در اینجا طفره رفته و میگویند کلمه « ولی » به بمعنی دوست و ناصر است نه بمعنی اولی بتصرف در صورتیکه از ظاهر کلام کاملاً معلوم است که « ولی »  بمعنی زعیم و صاحب اختیار است زیرا آیه شریفه با « انما » که کلمه انحصار است شروع شده است یعنی صاحب اختیار و اولی بتصرف شما فقط خدا و رسول او و کسی است که در حال رکوع صدقه داده است.  اگر « ولی » بمعنی دوست باشد انحصار آن بخدا و رسول او و شخص راکعی که صدقه داده است بی معنی و دور از منطق خواهد بود چون در اینصورت مومنین جز خدا و رسول و علی علیه السلام دوست دیگری نخواهند داشت در حالیکه مومنین همه دوست و ناصر یکدیگرند و دوستی چیزی نیست که خداوند آنرا در انحصار خود و اولیائش قرار دهد.

مقصود از لیلة

بسم الله الرحمن الرحیم


امام صادق علیه السلام در ذیل آیه شریفه: « انا انزلناه فی لیلة القدر »  فرمود: مقصود از لیله - فاطمه و مقصود از قدر خداوند است هر کس فاطمه را بدان گونه که سزاوار و شایان معرفت است بشناسد -  لیلة القدر را درک کرده است و از آن جهت فاطمه - نامیده شده که مردم از شناخت او بریده و دور نگه داشته شده اند.

بحار ج 43 ص 10 و 13 و 16

گواهان

بسم الله الرحمن الرحیم


شیخ کلینی رحمة الله از محمد بن سنان روایت می کند:

نزد امام جواد علیه السلام از ناسازگاری شیعه سخن به میان آوردم، حضرت فرمودند:

محمد، خدای تبارک و تعالی پیوسته در یکتایی خویش، یگانه و تنها بود. سپس محمد و علی و فاطمه علیهم السلام را آفرید. آن گاه پس از درنگی به طول هزار زمانه، تمام آفریده ها را هستی داد و آن سه را بر آفرینش اینان گواه گرفت. سپس پیروی آفریده ها را از آن سه، واجب کرد و کارشان را به این نیک گوهران سپرد. بنابراین پیامبر و علی و فاطمه، هر آنچه را بخواهند، حلال می دارند و البته جز خواسته خدای تعالی را نمی خواهند.  سپس فرمود:

محمد، هر کس از کیش ما پیشی بگیرد، از دین بیرون شده است ، هر کس از آن بازماند، نابود می گردد و هرکس به همراه آن رود، به آن می پیوندد.  محمد آنچه را گفتم فراگیر.

الکافی، کلینی، ج 1، ص 44

حوریه

بسم الله الرحمن الرحیم

... از عایشه نقل است که می گوید:

گفتم: ای رسول خدا ! شما را چه شده است؟ هنگامی که فاطمه می آید او را می بوسید و حتی زبانتان را در دهانش می گذارید، مثل اینکه می خواهید عسل به او بخورانید؟

پیامبر صل الله علیه و اله فرمودند: همین طور است عایشه! چون من به معراج رفتم، جبرئیل مرا وارد بهشت کرد، پس به من سیبی از سیب های بهشت خوراند و آن سیب در صلب من نطفه شد، چون از آسمان نزول کردم با خدیجه همبستر شدم، پس فاطمه از همان نطفه است و او حوریه ای است انسان گونه، پس هرگاه مشتاق بهشت می شوم او را می بوسم.



منبع:

قال احافظ احمد بن علی الخطیب البغدادی المتوفی 463 فی تاریخ ج 5 ص 87 ط بیروت، تحت الرقم 2418:  اخبرنا محمد بن رزق، اخبرنا ابوالحسن احمد بن محمد بن محمد بن عقیل بن ازهر بن عقیل الفقیه الشافعی [قال]: حدثنا ابوبکر عبدالله بن محمد بن علی بن طرخان، حدثنا محمد بن الخلیل البلخی، حدثنا ابو بدر شجاع بن الولید السکونی، عن هشام، عن ابیه.

نویسنده پست: سلیم

عایشه گفت:

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیث الکساء
قالت عائشة: خرج النبی صلی الله علیه و سلم غداة و علیه مرط مرجل من شعر أسود، فجاء الحسن بن علی فأدخله ثم جاء الحسین فدخله، ....
... صفیه دختر شیبه گفت که عایشه گفت:
صبحگاهی پیامبر (صل الله علیه و اله) از منزل خارج شد و در حالی که ردائی از پشم یا خز از موی سیاه بر دوش او بود، پس حسن بی علی (علیه السلام) آمد، پیامبر (صل الله علیه و اله) او را داخل رداء کرد، حسین (علیه السلام) آمد، او را هم زیر رداء جای داد، فاطمه (سلام الله) آمد، او را هم وارد کرد، بعد از آنها علی (علیه السلام) آمد پیامبر (صل الله علیه و اله) او را هم داخل کرد، پس پیامبر (صل الله علیه و اله) فرمود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا(احزاب آیه 33).
منحصراً خداوند اراده کرده است تا رجس و پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاکیزه کند، پاکیزه کردنی.منبع:
قال الحافظ ابوالحسین مسلم بن الحجاج النیسابوری فی صحیحه ج4 ص 1883 الرقم:2424،ط
بیروت: حدثنا ابوبکر بن ابی شیبة، و محمد بن عبدالله بن نمیر (و اللفظ لآبی بکر) قالا: حدثنا محمد بن بشر، عن زکریا عن مصعب بن شیبة، عن صفیة بنت شیبة،

ورود به بهشت

بسم الله الرحمن الرحیم


پیامبر خدا صل الله علیه و آله فرمودند:

یا علی!  هرگاه کسی از بندگان خدا به اندازه عمر نوح، که در میان قومش قیام کرد (نهصد و پنجاه سال ) به عبادت خدا پردازد و به مقدار کوه احد طلا داشته باشد و آن را در راه خدا انفاق کند و بر فرض، عمرش آن قدر طولانی گردد که بتواند هزار بار بیت خدا را با پای پیاده زیارت کند، سپس در میان صفا و مروه، به ناحق کشته شود، چنانچه ولایت تو را قبول نداشته باشد، بوی بهشت به مشام او نرسیده و داخل آن نمی گردد.

مناقب خوارزمی ص 28  - بحارالانوار ج 27 ص 194 ح 53

صعب و مستصعب

بسم الله الرحمن الرحیم


امام صادق علیه السلام:

حدیث ما صعب و مستصعب است ، تحمل آن را ندارد جز سینه های نورانی یا دلهای سالم با اخلاق نیکو (تزکیه شده).


کافی ج 2 ص 255

سرشک دیدگان رسول خدا

بسم الله الرحمن الرحیم

در صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابی داود و سنن نسائی روایت کنند:
دختر پیامبر صل الله علیه و اله برای آن حضرت پیام داد: نزد ما بیا که ، پسری از من جانسپار است.
پیامبر برخاست و همراه با سعدبن عباده و مردانی از اصحاب خویش به دیدار آنها آمدند.  کودک را که در حال نفس زدن و جان دادن بود نزد آن حضرت آوردند.  سرشک دیدگان پیامبر صل الله علیه و اله به جوشش آمد. سعد گفت:  ای رسول خدا!  چه می بینم؟! 
فرمود:  این رحمت و عطوفتی است که خداوند در دلهای بندگانش قرار داده است، و خداوند تنها بندگان رحیم و مهربان خود را مورد رحمت و بخشایش قرار می دهد.

منبابع:
بر گستره کتاب و سنت به نقل از صحیح بخاری، کتاب الجنائز، باب قول النبی صلا لله علیه و اله  -  کتاب المرضی، باب: عبادة الصبیان ج 4 ص 3 و 191. - صحیح مسلم، کتاب الجنائز، باب: البکاء علی المیت ج2 ص636 حدیث 11. - مسند احمد ج 5 ص204 و 207

مناظره زیارت - 9

بسم الله الرحمن الرحیم


ادامه از قبل...

دکتر عبدالصمد [شافعی]:

مفتی ما جناب محمد بن ادریس شافعی می گوید: زیارت قبور اشکالی ندارد. زیرا پیامبر بعد از نهی ، آن را مجاز کرد (کتاب الام، شافعی ، ج 1 ، ص 317).

ما می بینیم ابن تیمیه در برابر سخن پیامبر فتوا داده و آنرا حرام کرده و محمد بن عبدالوهاب هم حرف او را ادامه داده است. ابن تیمیه بدون تحقیق این روایت را دروغ و مجعول شمرده است.


سلف امیه [وهابی]:

چه خبر است! دور برداشته اید، تندتند حدیث می خوانید! خودتان را به بزرگان شبیه می کنید در حالی که آنها صاحب فتوا هستند. آنها هرچه گفتند باید چشم بسته قبول کرد، چون سخن پیامبر را آنها می فهمند. جناب محمد بن عبدالوهاب گفته است فقط برای مردان زیارت قبر پیامبر و عمر و ابوبکر مستحب است، ولی سفر به قصد زیارت را جایز نفرموده است. من اینگونه ایمان توحیدی و قاطع را ارزشمندتر از این می دانم که با سخن یک رافضی یا یک شافعی و حنفی ضعیف الایمان متزلزل سازم.


کاتب عثمان [حنفی]:

جناب سلف امیه چرا توهین می کنی؟ کمی منطقی باشید! من نمی دانم در این میان چه کنیم. یا باید تمام آیاتی را که دعوت به تفکر و تعقل می کند تعطیل کنیم و به فتواهای دربسته بچسبیم و یا باید هرچه فتواست و خلاف قرآن و سنت است پشت سر اندازیم.

زیارت قبور، احترام گذاشتن به اولیاست . این قرآن است که به پیامبر می گوید:  « ولا تقم علی قبره: تو بر سر قبر این منافق (عبدالله بن ابی) نایسد- توبه /89- ».  از این آیه معلوم می شود ، حاضر شدن بر سر قبر کسی احترام گذاشتن به اوست پس بر سر قبر مومنین و اولیاء حاضر شدن احترام گذاشتن به آنهاست.


علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:

جناب کاتب عثمان طه ، شما مطلب ظریفی را از آیه کریمه استخراج کردید ولی به هر حال شما باید بیش از این صبر و تحمل به خرج دهید. خدای تعالی در سوره تکاثر می فرماید: الهیکم التکاثر - حتی زرتم المقابر: افزون طلبی و به رخ هم کشیدن ثروت شما را سرگرم کرده تا جائی که به زیارت قبرستانها رفتید، باز صحبت دنیا می کنید.

قرآن کریم در اینجا قبرستان را محل عبرت گیری و یادکرد قیامت معرفی کرده است و پیامبر صل الله علیه و اله وسلم شاید با توجه به این آیه فرمودند: در مسجد صحبت دنیا نکنید.  در این آیه مراد از زیارت قبور، قبور اولیاء نیست، بلکه مقابر عمومی مردم است که خود آن مایه عبرت پند گیری تلقی شده است. از اینجا پی می بریم که مقابر اولیاء بیش از اینها بار معنوی و مذکر دارد.

من یک بار با یکی از افراد مفتی زده درباره موضوعی بحث کردم که برای جمود فکری نمونه ای کامل بود. او می گفت در برابر فتواهای جناب محمد بن عبدالوهاب و شیخ الاسلام ابن تیمیه هیچ چیز قرار نمی گیرد و اگر آیاتی هم مخالف آن باشد ، باید توجیه و تأویل شود. پس وقتی محمدبن عبدالوهاب فتوا داد که زیارت قبور اولیاء حرام و شرک است باید پذیرفت و باید آنها تخریب شوند، تمام موانع را هم باید برداشت زیرا ایشان فرموده است تمام روایاتی که از پیامبر درباره زیارت نقل شده همه اش باطل و دروغ است و بقیه علمای اسلام اشتباه کرده اند.

من به او گفتم : شما این آیه « لنتخذن علیهم مسجدا - کهف/21 - » را چه می کنید که موحدان مسیحی بر مزار اصحاب کهف مسجدی ساختند؟ سخن مرا قطع کرد و گفت: شما اول فتوای این دو بزرگوار را نقل کنید و سپس آیه را مطرح کنید.  من دیدم ظاهراً او می خواهد آیه و روایات را فرع بر فتواها بگیرد، لذا بحث با او را رها کردم .

اینک من همین آیه را با شما در میان می گذارم:

اصحاب کهف بعد از بیدار شدن و ملاقات با مردم که احیای مردگان و معاد را اثبات می کرد، از خدا خواستند که آنها را بسوی خود ببرد، و لذا قبض روح شدند .

وقتی آنان به خاک سپرده شدند، مومنان و موحدان مسیحی گفتند: ما برای یادواره فداکاریهای توحیدی آنها بر مزارشان مسجدی می سازیم تا این عبادتگاه یادگار قیام توحیدی آنها و یادآور حیات پس از مرگ باشد و حماسه آنان همچنان زنده بماند. قرآن کریم این ماجرا را چنین نقل می کند که مردم درباره آنان دو دسته شدند:

« فقالوا ابنوا علیهم بنیانا ربهم اعلم بهم؛ یک دسته گفتند: بر مزار آنها بنائی تأسیس کنید ، البته پروردگارشان بحال آنها آگاه تر است» ؛ یعنی کار آنها به خودشان و خدایشان مربوط است نه به ما.  اما دسته دوم که بر کار توحیدی و اوضاع و احوال آنها آگاهی یافتند « قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذن علیهم مسجدا - کهف / 21 - ».  پیشنهاد دادند که بر مزار آنان مسجدی بنا شود که بدین وسیله آنها نمادی برای بندگی خدا باشند و در تقویت ایمان بندگان موثر باشند، یعنی استفاده توحیدی از رونق بخشیدن به قبور آنها.

بدین صورت قرآن القا می کند که عبادت در کنار قبور اولیاء و ساختن مسجد در آنجا یادآور جهاد توحیدی و دینی آنهاست و موجب پیروی از آنها می گردد.

مومنان مسیحی در کنار آرامگاه آنان مسجدی ساختند تا از اولیاء الهی قدردانی و الگوگیری کنند. به همین دلیل پیامبران و اولیائی که قبورشان متروک مانده، تاریخ فعالیتهای شان نیز فراموش گردیده است و معلوم است که عبادت در این قبیل مشاهد مقدسه ، بندگی کردن برای خداست نه برای اولیاء.

در آیه دیگر فرمود: « و لو انهم اذظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروالله... اگر آنها وقتی که مرتکب گناه می شوند، استغفار کنان نزد تو بیایند که تو هم برایشان از خدا طلب مغفرت کنی، خدا قطعاً آنها را می بخشد- نساء/64 -» .

این آیه به زیارت قبر پیامبر دعوت می کند. زیرا بعد از وقات او ، معنی آمدن به نزد او، همانا قصد زیارت کردن او و بار سفر بستن به مدینه است. حالا این دایه های مهربان تر از مادر ، آنرا بدعت معرفی می کنند.


ادامه دارد...

حق با کیست ج 2 ص 51 - 48

شیعه؟ - 100 اثر سودمند

بسم الله الرحمن الرحیم


رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند:

ای سلمان! هر کس دخترم فاطمه علیها سلام را دوست بدارد، او در بهشت با من خواهد بود و چنانچه کسی او را به خشم آورد، جایگاهش آتش است.

یا سلمان! محبت فاطمه علیها سلام در صد جا اثر سودمند خواهد داشت، از آن جمله: 

در حال مرگ و عالم قبر و میزان و محشر و صراط و در پای حساب اعمال...

فرائد سمطین ج 2 ص 67 ش 391



بسم الله الرحمن الرحیم

رسول الله صل الله علیه و آله:

اگر کسی خدا ا در میان « صفا و مروه » هزار سال و سپس هزار سال و آنگاه هزار سال عبادت کند، تا همچون مشک کهنه شود، اما محبت ما را نداشته باشد، خداوند او را به صورت در آتش می افکند...

مجمع البیان ج 9 ص 29 - 28

بسم الله الرحمن الرحیم

امام باقر علیه السلام:

رسول خدا صل الله علیه و آله حرفی را از خدای تبارک و تعالی نیاموخت مگر اینکه آنرا به علی علیه السلام یاد داد و سپس به ما رسید.

کافی ج 1 ص 391

اهل بیت

بسم الله الرحمن الرحیم

عامر بن سعد نقل می کند:

چون جبرئیل به حضور پیامبر صل الله علیه و آله رسید، آن حضرت علی و فاطمه و فرزندان آن دو را در زیر لباس خاصی جمع کرد و گفت:

خدایا اینان اهل بیت من هستند. ( کنز العمال، ج13 ص163 ش 36496)


محبت واجب بر ما

بسم الله الرحمن الرحیم

پروردگار عالم در سوره شوری آیه بیست و سوم می فرماید:

« بگو من هیچ پاداشی از شما در برابر زحمات رسالتم نمی خواهم، جز دوست داشتن اهل بیت و نزدیکانم»

در روایتی از ابن عباس آمده است:

هنگامی که آیه فوق نازل شد، جمعی از صحابه از رسول خدا سئوال کردند: ای پیامبر خدا!  آنان چه کسانند که خداوند محبتشان را بر ما واجب ساخته است؟ حضرت در جواب فرمودند: علی ، فاطمه و دو فرزندانشان

(فرائد سمطین 32 ص 13 ش 359)


مناظره زیارت - 8

بسم الله الرحمن الرحیم


ادامه...


کاتب عثمان [حنفی]:

انس بن مالک می گوید، پیامبر فرمود: من شما را قبلاً برای مصلحتی از زیارت قبرها منع کردم، ولی حالا هر که خواست می تواند زیارت کند. زیرا این امر موجب رقت قلب و یادکردن قیامت می شود، ولکن چیزی نگویید که مورد خشم خدا شود. (مسند احمد بن حنبل، ج 3 ص 38 و 63 و 66). مثلاً اعتراض به این که چرا این شخص مرد.

ظاهراً نهی پیامبر از زیارت قبرها برای این بود که عده ای از اهل کتاب بر مزار مردگان اولیا، سجده می کردند، اما بعدها که برای مسلمین واضح شد که سجده بر مزار حرام است، پیامبر صل الله علیه و آله منع از زیارت قبور را برداشت (مستدرک حاکم، ج1 ، ص375).

ابوهریره از پیامبر صل الله علیه و آله روایت کرده است، کسی که بر سر قبر آشنایی عبور کرد و بر او سلام و درود فرستاد، وی جواب سلام او را می دهد ( اهوال القبور ابن رجب حنبلی ، ص 142).


دکتر عبدالصمد [شافعی]:

انس بن مالک نقل می کند که رسول خدا صل الله علیه و آله قبر مادر گرامیش را زیارت کرد و بر آن گریست به طوری که دیگران را هم گریاند(صحیح مسلم، ج2، ص 366 مستدرک حاکم ج1 ص 531).  از این رو جای تعجب است که وهابیت گریه بر مزارها را حرام و شرک می داند.

ابن ابی شیبه می گوید، پیامبر صل الله علیه هر سال به زیارت قبور شهدای احد می رفت و می گفت: السلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار (مستدرک حاکم، ج1 ص 533).

ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب این امر تربیتی اسلامی را به چه دلیلی تحریم کرده اند، آیا این فتوا بر منع زیارت قبور نوعی مقاومت در برابر سنت پیامبر نیست؟ آیا این فتوا نوعی بدعت در برابر سنت پیامبر نیست؟ آری کسی که جعل حکم کند بدعت گذار است و پیامبر بدعت گذار را لعن کرده است.


علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:

من در پیرو بیانات دکتر عبدالصمد اضافه می کنم که حاکم نیشابوری نقل می کند: فاطمه علیها سلام در زمان حیات پدر، جمعه ها به زیارت قبر عمویش حمزه می رفت و نماز می خواند و گریه می کرد (مستدرک حاکم، ج1 ص 533).

در حالی که اگر کار آن حضرت خلاف بود پیامبر صل الله علیه و آله او را منع می کرد و سکوت پیامبر علامت رضایت است زیرا قول و فعل و تأیید و تکذیب پیامبر همان سنت است.

پیامبر صل الله علیه و آله به اهل بقیع سلام می کرد. در صحیح بخاری مکرر آمده است که خلیفه دوم گفت: این ها مردگانند و این آیه را خواند: « انک لا تسمع الموتی: تو مردگان را نمی توانی بشنوانی -  نمل/80-».  پیامبر فرمود: به خدا سوگند آنها شنواتر از شمایند چون روح شما محصور جسم شماست ولی آنها آزادند و فرمود: مراد از  اَلمُوتی  در آیه ای که خواندی، کفار دل مرده است، نه مردگان قبرها.

صحابه منبر پیامبر را که از ستون حنانه درست شده بود می بوسیدند و تبرک می جستند؛ حال جای وهابی های امروز در آن زمان خالی است که به صحابه درس شرک و توحید تعلیم دهند!

این منبر را در زمان معاویه شکستند و قطعات آن را بین خود برای تبرک جستن حفظ کردند.  عبدالله بن عمر، از قبه منبر پیامبر تبرک می جست. صاحب بخاری می گوید در بصره در خانه میزبان، یک کاسه چوبی دیدم که از مدینه آورده بودند که پیامبر صل الله علیه و آله در آن آب می خورده است، من هم در آن کاسه به عنوان تبرک آب خوردم ( صحیح بخاری ، کتاب الاشربه، ، باب التبرک بکأس النبی، ج 10، ص 103).  ولی وهابی ها این قبیل روایات را حذف کرده اند.



حق با کیست ، ج 2 ص48 - 46